سلام بروبچ من قرار بود فردا بیام امروز اومدم
سلام بروبچ من قرار بود فردا بیام امروز اومدم .
اون منظره توی عکس ضریح امامزاده محمدبن حسن هست.
دیشب با دختر عموم رفته بودم نماز زیارت بخونم تا بلند شدیم یه زن با داد اسم امام زاده رو میگفت . و جمع رو بهم ریخت و پرده ای که قسمت مردونه از زنونه رو جدا میکرد کند و هرج و مرج ایجاد کرد . این به کنار من توی حرف خادم دوم امام زاده موندم که میگفت امام زاده به خاطر بی حجابی شما خانوما فرار کرده . (مگه میشه ؟ مگه داریم ؟)
شرح اتفاقی که برای خانومه افتاده
(یه پسر بزرگ حدودا 25 ساله داشته طرف تشنجی بوده میبندنش ضریح گره باز میشه و شفا پیدا میکنه . مامانش میگه این چه درمانیه . این چه شفایه . بعد وقتی میرن بالا یه پسر دیگه داسته 14 ساله اون یک دفعه خشک میشه . مادره اومده بود امام زاده .به شکر خوردن افتاده بود . )
این به کنار من هنوز تو شک حرف خادمم
اون منظره توی عکس ضریح امامزاده محمدبن حسن هست.
دیشب با دختر عموم رفته بودم نماز زیارت بخونم تا بلند شدیم یه زن با داد اسم امام زاده رو میگفت . و جمع رو بهم ریخت و پرده ای که قسمت مردونه از زنونه رو جدا میکرد کند و هرج و مرج ایجاد کرد . این به کنار من توی حرف خادم دوم امام زاده موندم که میگفت امام زاده به خاطر بی حجابی شما خانوما فرار کرده . (مگه میشه ؟ مگه داریم ؟)
شرح اتفاقی که برای خانومه افتاده
(یه پسر بزرگ حدودا 25 ساله داشته طرف تشنجی بوده میبندنش ضریح گره باز میشه و شفا پیدا میکنه . مامانش میگه این چه درمانیه . این چه شفایه . بعد وقتی میرن بالا یه پسر دیگه داسته 14 ساله اون یک دفعه خشک میشه . مادره اومده بود امام زاده .به شکر خوردن افتاده بود . )
این به کنار من هنوز تو شک حرف خادمم
- ۲.۷k
- ۱۰ مرداد ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط