Part
Part 21
ویو ات
رفتیم نمایشگاه کوکم گفت میاد چون اون اینجا رو معرفی کرد
ات:یونگی کوک اشکال نداره به خانوادم بگم بیان خونمون؟اگه مشکلی دارید من میرم اونجا
یونگی:من مشکلی ندارم
کوک:منم مشکل ندادم پس زنگ بزن به بچه ها به اونا هم بگو
ات:اوکی
به جیمین زنگ زدم
بوق...بوق...
جیمین:الو
ات:سلام جیمین
جیمین:سلام
ات:جیمین به بچه ها بگو مشکلی دارن به خانوادم بگم بیان خونمون
جیمین داد زد: بچه ها مشکلی ندارین خانواده ات بیان اینجااااا؟
بچه ها:نههههه
جیمین:نه مشکلی نداریم
جین داد زد:آخ جووووون قراره مهمون بیاددددد غذای منو بخورههه
چون صدا رو بلندگو بود منو کوک و یونگی خندیدیم
ات:اوکی جیمین کاری نداری؟ به سرآشپز بگو چیزی نمیخوان بخریم
جیمین:جین چیزی نمیخوای بخرن؟
جین:گوشیو بده
الو ات شیرینی بخر امممممم میوه و پاستیل و مرغ هم بخر
خندیدم گفتم:باشه سرآشپز
جین:باباییی
ات:بابایی
قطع کردم رسیدیم دم نمایشگاه پیاده شدیم رفتیم تو
هر سه تا:سلام
آقای یونگ*مدیر اونجا و دوست کوک*:سلام خوش اومدین سلام جونگکوک خوبی
کوک:مرسی خوبم تو خوبی
یونگ:مرسی اومدی برای خودت موتور بخری؟
کوک:نه اومدیم برای هم گروهمون ات موتور بخریم
یونگ تعجب کرد:متمعنین؟ببخشید شما موتور سواری بلدین؟
ات:بله کلاس رفتم
یونگ:آها اوکی بفرمایید این موتورامونن
ات:موتور سیکلت سیاه میخوام
یونگ:بله بفرمایید بهترین موتورمون
ات:همینو میخوام
یونگ:مبارکتون باشه ۵ روز دیگه بیاید تحویل بگیرید
ات:ممنون آقای یونگ
یونگ:خواهش میکنم
هرچی به یونیگ گفتم خودم حساب میکنم گفت نه خودش حساب کرد آخه خیلی گرون بود
رفتیم تو ماشین
ات:یونگی چرا حساب کردی خیلی گرون بود
یونگی:تو زخمی یه شوهر خرج زنش رو میده حرف اضافه هم نباشه
یه لبخند زدم رفتیم وسایلی که جین گفته بود رو خریدیم و تو راه یه فروشگاه گردنبند اینا رو دیدیم به یونگی گفتم بریم گردنبند بخرم رفتیم یه گردن بند ست خریدیم و رفتیم خونه وارد که شدیم بوی کیمچی و دوکبوکی و.... غذاهای خوش مزه میومد
ات:سلام
همه:سلام
ات:جین چه بویی خونه رو گرفته اومممم
جین:ورلد واید هندسام رو دسته کم گرفتی
ات:نه*به خنده*
همه چی رو آماده کردیم از قبل به خانوادم خبر داده بودم وسایل ها رو رو میز چیدیم و....ادامه دارد
اسلاید دوم کوک گردنبند ست برای خودش و با تهیونگ گرفت
اسلاید سوم گردنبند ات و یونگی
اسلاید چهارم موتوری که ات خرید
خوب اینم از این پارت بچه ها پارت بعدی رو فردا میزارم لباس ات و اینا رو هم پارت بعدی
خیلی دوستون دارم لایک و کامنت یادتون نره بوس بابایییی تا فردا
ویو ات
رفتیم نمایشگاه کوکم گفت میاد چون اون اینجا رو معرفی کرد
ات:یونگی کوک اشکال نداره به خانوادم بگم بیان خونمون؟اگه مشکلی دارید من میرم اونجا
یونگی:من مشکلی ندارم
کوک:منم مشکل ندادم پس زنگ بزن به بچه ها به اونا هم بگو
ات:اوکی
به جیمین زنگ زدم
بوق...بوق...
جیمین:الو
ات:سلام جیمین
جیمین:سلام
ات:جیمین به بچه ها بگو مشکلی دارن به خانوادم بگم بیان خونمون
جیمین داد زد: بچه ها مشکلی ندارین خانواده ات بیان اینجااااا؟
بچه ها:نههههه
جیمین:نه مشکلی نداریم
جین داد زد:آخ جووووون قراره مهمون بیاددددد غذای منو بخورههه
چون صدا رو بلندگو بود منو کوک و یونگی خندیدیم
ات:اوکی جیمین کاری نداری؟ به سرآشپز بگو چیزی نمیخوان بخریم
جیمین:جین چیزی نمیخوای بخرن؟
جین:گوشیو بده
الو ات شیرینی بخر امممممم میوه و پاستیل و مرغ هم بخر
خندیدم گفتم:باشه سرآشپز
جین:باباییی
ات:بابایی
قطع کردم رسیدیم دم نمایشگاه پیاده شدیم رفتیم تو
هر سه تا:سلام
آقای یونگ*مدیر اونجا و دوست کوک*:سلام خوش اومدین سلام جونگکوک خوبی
کوک:مرسی خوبم تو خوبی
یونگ:مرسی اومدی برای خودت موتور بخری؟
کوک:نه اومدیم برای هم گروهمون ات موتور بخریم
یونگ تعجب کرد:متمعنین؟ببخشید شما موتور سواری بلدین؟
ات:بله کلاس رفتم
یونگ:آها اوکی بفرمایید این موتورامونن
ات:موتور سیکلت سیاه میخوام
یونگ:بله بفرمایید بهترین موتورمون
ات:همینو میخوام
یونگ:مبارکتون باشه ۵ روز دیگه بیاید تحویل بگیرید
ات:ممنون آقای یونگ
یونگ:خواهش میکنم
هرچی به یونیگ گفتم خودم حساب میکنم گفت نه خودش حساب کرد آخه خیلی گرون بود
رفتیم تو ماشین
ات:یونگی چرا حساب کردی خیلی گرون بود
یونگی:تو زخمی یه شوهر خرج زنش رو میده حرف اضافه هم نباشه
یه لبخند زدم رفتیم وسایلی که جین گفته بود رو خریدیم و تو راه یه فروشگاه گردنبند اینا رو دیدیم به یونگی گفتم بریم گردنبند بخرم رفتیم یه گردن بند ست خریدیم و رفتیم خونه وارد که شدیم بوی کیمچی و دوکبوکی و.... غذاهای خوش مزه میومد
ات:سلام
همه:سلام
ات:جین چه بویی خونه رو گرفته اومممم
جین:ورلد واید هندسام رو دسته کم گرفتی
ات:نه*به خنده*
همه چی رو آماده کردیم از قبل به خانوادم خبر داده بودم وسایل ها رو رو میز چیدیم و....ادامه دارد
اسلاید دوم کوک گردنبند ست برای خودش و با تهیونگ گرفت
اسلاید سوم گردنبند ات و یونگی
اسلاید چهارم موتوری که ات خرید
خوب اینم از این پارت بچه ها پارت بعدی رو فردا میزارم لباس ات و اینا رو هم پارت بعدی
خیلی دوستون دارم لایک و کامنت یادتون نره بوس بابایییی تا فردا
- ۱۴.۱k
- ۱۳ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴۴)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط