تو شدی مهمون من

تو شدی مهمون من,
مهمون قلبم
از صدات زمزمه ی عشقو شنفتم
تو به من قشنگترین لحظه رو دادی
من واست قشنگترین قصه رو گفتم

نازنین از تو چه پنهون آتیش افتاده به جونم
تا می تونی مثل آتیش بسوزونم بسوزونم بسوزونم

تو طلای آفتاب و نفس سبز زمینی
تو گل زنبق و لاله از یه فصل نازنینی
وقتی دستاتو گرفتم لحظه ی چشمات و دیدم
به من این مژده رو دادی که رسیدم به رسیدن
عاشقیت همیشه با من عشق من همیشه با تو
گریه هام می گذرن از من, زندگیم پر می شه با تو
اومدی تو روزگارم دیگرون رفتن و رفتن
من اگه واست عزیزم اینو پنهون نکن از من

نازنین از تو چه پنهون آتیش افتاده به جونم
تا می تونی مثل آتیش
بسوزونم
بسوزونم
بسوزونم
♥♥♥♥♥♥♥♥
دیدگاه ها (۹)

Have a happy *MONDAY*#متحرک

بیرون ز تو نیست، هرآنچه در عالم هست! از خود بطلب هر آنچه خوا...

چهار قل#خوشنویسی

ماعاشق ومستیم و طلبکارخدائیمماباده پرستیم وازاین خلق جدائیم#...

عشـق تحقیر شده 𝐏𝐚𝐫𝐭 𝟒︵᷼⏜۪۪۪︵۫۫۫ʾ۪۫ׄ︵᷼︵᷼⏜۪۪۪︵۫۫۫ʾ۪۫ׄ︵᷼⏜۪۪۪︵‌‌...

hyunjin

پارت : ۳۱

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط