🌸سرنوشت🌸
🌸سرنوشت🌸
🌸Part3🌸
از زبان ا/ت :
همه منتظر آقای اروکوداکی بودن که وارد کلاس بشه که یک دفعه میتسوری وارد کلاس شد باورم نمیشه اون تو کلاس ما چند روزی ازش خبر نداشتم بخاطر همین نمی دونستم اونم تو کلاسمون هست یا نه ؟
کلی همدیگه رو بغل کردیم که صدای در کلاس اومد و آقای اروکوداکی وارد کلاس شد همه سر جاشون نشستن و آقای اروکوداکی صحبت کرد : من معلم امسال شما هستم ما امسال روی تنفستون کار میکنیم و اینکه چجوری شیطان بکشید و از اونجایی که آخر سال باید آزمون نهایی بدین باید حسابی روی حرکتاتون کار کنید و اون هایی که هاشیرا هستند بعد قبولی در امتحان بازم هاشیرا میمونن و همه در مقام هاشیرا بهشون احترام میزارن حالا الان شمشیراتون رو بردارید با هم به زمین تمرین بریم ومن ببینم تنفساتون چی هست .
بعد صحبت آقای اروکوداکی همه به زمین تمرین رفتیم و خودمون و تنفسمون رو به آقای اروکوداکی معرفی کردیم . بعد معرفی اروکوداکی ساما به همه گفت که به یک آدمکی که در زمین بود یکی یکی حمله کنیم
ادامه دارد . . .
🌸Part3🌸
از زبان ا/ت :
همه منتظر آقای اروکوداکی بودن که وارد کلاس بشه که یک دفعه میتسوری وارد کلاس شد باورم نمیشه اون تو کلاس ما چند روزی ازش خبر نداشتم بخاطر همین نمی دونستم اونم تو کلاسمون هست یا نه ؟
کلی همدیگه رو بغل کردیم که صدای در کلاس اومد و آقای اروکوداکی وارد کلاس شد همه سر جاشون نشستن و آقای اروکوداکی صحبت کرد : من معلم امسال شما هستم ما امسال روی تنفستون کار میکنیم و اینکه چجوری شیطان بکشید و از اونجایی که آخر سال باید آزمون نهایی بدین باید حسابی روی حرکتاتون کار کنید و اون هایی که هاشیرا هستند بعد قبولی در امتحان بازم هاشیرا میمونن و همه در مقام هاشیرا بهشون احترام میزارن حالا الان شمشیراتون رو بردارید با هم به زمین تمرین بریم ومن ببینم تنفساتون چی هست .
بعد صحبت آقای اروکوداکی همه به زمین تمرین رفتیم و خودمون و تنفسمون رو به آقای اروکوداکی معرفی کردیم . بعد معرفی اروکوداکی ساما به همه گفت که به یک آدمکی که در زمین بود یکی یکی حمله کنیم
ادامه دارد . . .
۱.۰k
۰۱ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.