ادامه کتاب

📗 ادامه کتابِ
《 راستي دردهایم کو ؟ 》

#قسمت_صد

... آن سوی دژبانی نُبل، جریانِ گرمِ حیات را می‌توان با چشم دید. ما که به منطقه رفتیم، هنوز وقتِ مردم خوش بود. می‌گویند سرمای یک‌ساعته، گرمای هفتادساله را می‌برد. حالا انگار نه انگار که گرمای آتشِ جنگ و حصر، چند سال این منطقه را آزرده است. از تماشای به راه بودن زندگی مردم، دل‌گرم شدیم و خوش‌وقت شدیم از آزادی مردم... شیعیان نبل که رنج چند سال محاصره را تحمل کرده بودند، حالا دارند با آزادی زندگی‌ می‌کنند. درخت مقاومت، اینجا، وسط زمستان ثمر داده بود و حالا هم در بهار، مردم روبه‌راهند.
رفتیم روی ارتفاع و شهر را تماشا کردیم. یکی از بچه‌ها گفت برویم و چیزی بخوریم. رفتیم به یک بستنی‌فروشی و دلی از عزا درآوردیم. بیش‌تر از خود بستنی، از این که بستنی‌فروشی آن هم با این کیفیت(!) به راه است، خوشحال شدیم. ....


۱۰۰
#ادامه_دارد
#یادشهداباصلوات
📔#راستی_دردهایم_کو
🌷─┅─🍃🌸🍃─┅─
💠 @shahiddaneshgar
دیدگاه ها (۰)

اینم جالبه.. #ملا #آخوند #آزادی #تهران #زن_زندگی_آزادی

💢 سخته! به این گوساله ها فهموندن اینکه وقتی فیلم جنایت وجود ...

چرا امیرالمومنین علیه السلام سکوت کرد؟🔸سالهاست که شبهه‌ای مط...

صدای آمریکا به دروغ از زبون این بنده‌خدا حرف زده، ایشونم واک...

ساعت از نیمه شب گذشته . مایکی به نامه ای که دختر نوشته بود خ...

قلب یخیپارت ۱۶این موقع شب پارت رو گذاشتم تا ببینم جغد های وی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط