دیگر نفسی برایم نمانده است جانا!
دیگر نفسی برایم نمانده است جانا!
با پای پیاده، دوان دوان؛
افتادهام به جانِ خیابانها؛
تا شاید عطری که هر شب،
آرامش را به چَشمانم برگرداند،
پیدا کنم!
آری؛
گشتم و گشتم تا
شیشهای کوچک را
در جیبِ لباسم بگذارم،
تا خدایی نکرده،
نباشد لحظهای بدونِ "بو"ی تو...
#آرین_حیرانی
متن از #آرین_حیرانی
با پای پیاده، دوان دوان؛
افتادهام به جانِ خیابانها؛
تا شاید عطری که هر شب،
آرامش را به چَشمانم برگرداند،
پیدا کنم!
آری؛
گشتم و گشتم تا
شیشهای کوچک را
در جیبِ لباسم بگذارم،
تا خدایی نکرده،
نباشد لحظهای بدونِ "بو"ی تو...
#آرین_حیرانی
متن از #آرین_حیرانی
۴۳۷
۲۷ مهر ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.