اینگونه دوست داشتنت دل و جرت میخواست

اینگونه دوست داشتنت دل و جرأت میخواست،
کار هر مرد و نامردی نبود..
که زمانی چنان در دلمان رفته بودی،
که همچو جانی در بدن بوده‌ای..
"فراموش" کردنت نیز عجیب محال بود
همانند آرزوی رسیدنت !
اما؛
کافی بود با دیگری تصورت کنم..
همیشه تصور ها،
دیدن ها،
حسرت ها،
همه چیز را به هم میریزند؛
حتی یک اتفاق "محال" را..
#آرین_حیرانی
.
متن از #آرین_حیرانی
دیدگاه ها (۳)

قلبِ من،کلبه ی احزانی است،که از سقف بلندش،چکه میکند باران اش...

دیگر نفسی برایم نمانده است جانا!با پای پیاده، دوان دوان؛افتا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط