احساس مسافری را دارم

احساس ِ مسافری را دارم
که باید برود
و نمی داند به کجا
بلیت سفر به ناکجا را
من سال هاست در مشتم می فشرم
کجاست راننده
تا لگد به در ِ مستراح ِ بین راهی ِ این زندگی بکوبد
فریادم بزند که جا نمانی
کجاست

#علیرضا_روشن
دیدگاه ها (۳)

درد میکند قلبم...نه بخاطر خراب شدن پلاسکو...نه بخاطر از بین ...

آب ؛آب را غرق نمیکند !باد ؛باد را ویران نمی سازد !خاک ؛خاک ر...

مثلِ آن آتش نشانی کهرفیقش جا مانددست بردم به دعاکاش که او بر...

‏هر آتش نشان ابراهیم است در آتشاین بار گلستان نشد...آوار شده...

ᴇɴᴇʀɢʏ ᴅʀɪɴᴋ 🌸ʜɪ ᴍʏ sᴡᴇᴇᴛɪᴇs ɪ ᴍɪss ʏᴏᴜ •̩̩̩̩ᯅ•̩̩̩ 💔بآنٔوِ ص...

ادامه ترجمه لایو به هیچ عنوان تنبلی نکنید و کامل بخونید🥀🐨: «...

عشق غیر منتظره پارت 15

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط