دلم نقش ها را ورق زد نبود

‌‌‌‌‌‌
دلم نقشہ ها را ورق زَد …نبود
همانجاڪہ او قلبِ من را ربود


همانجا ڪہ بوسیدَمش ناگهان
و آغوشِ خود را بہ رویم گشود


فقط ماندهﺍمﺩرڪجاخستہ شد
دلم نقشہ ها را ورق زَد … نبود
دیدگاه ها (۱۷)

نذر کردم تا بیایے هر چه دارم مال تو چشم هاے خسته و پرانتظارم...

😂 😂 😂 😂 😂 😂 😂

بگشای در که حوصله ی انتظار نیست ...

من از هفت سنگ می ترسم ! می ترسم آنقدر سنگ روی سنگ بچینم که...

🪩 #شعر_بخوانیم 🪩دلتنگ شدم، بغض شدم، آهِ دلم ڪو..؟دلدارترین ی...

شب آرام از راہ مےرسد و من بےقرارِ توامدر دل تاریڪےتنها نورے ...

⁶²بوسه طولانی جونگکوک به آرامی پایان یافت. هر دو نفس‌نفس می‌...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط