تو که رفتی دل من تابنیاورد و شکست
......
تو که رفتی دل من تاب_نیاورد و شکست
کمرم خم شد و از فرط_غم و درد شکست
تو که رفتی همه بر زخم_دلم نیش زدند
قامت سرو دلم مثل گل زرد شکست
بعد تو دست کسی را تن من لمس نکرد
همه شب اشک شدم ، بغض دل مرد شکست
شب_تنهایی من ماند پس ازخنده ی صبح
در سکوت سحری عاشق_شبگرد شکست
گم شدی بین نگاهم دم دلتنگ_غروب
در ردیف غـزلـم واژه ی برگرد شکست....
تو که رفتی دل من تاب_نیاورد و شکست
کمرم خم شد و از فرط_غم و درد شکست
تو که رفتی همه بر زخم_دلم نیش زدند
قامت سرو دلم مثل گل زرد شکست
بعد تو دست کسی را تن من لمس نکرد
همه شب اشک شدم ، بغض دل مرد شکست
شب_تنهایی من ماند پس ازخنده ی صبح
در سکوت سحری عاشق_شبگرد شکست
گم شدی بین نگاهم دم دلتنگ_غروب
در ردیف غـزلـم واژه ی برگرد شکست....
- ۱.۶k
- ۰۴ مهر ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۵)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط