و درد به استخوانمان رسیده اما هنوز خودمان را نباخته ایم و روزگار را ...

_
و درد به استخوانِمان رسیده اما هنوز خودمان را نباخته ایم و روزگار را زندگی میکنیم و هنوز آنقدر میخندیم که سرمان از این همه ناخوشی هایی که مجبور به پذیرفتنش کردیم، درد میگیرد!
-فرگل‌مشتاقی
دیدگاه ها (۱)

پاییز🧡

آسمان بادیگران صاف است....

آن‌گاه که قلبم لرزید ندانستم چه شد؟ احساس عجیبی تمام وجودم ر...

آدم خوابش میگیره ...😴

𝄠჻ᭂ‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎...

کپشن خیلی مهم👇👇👇👇👇👇👇آرمی ها به نامه عمیقاً احساسی از طرف فند...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط