آنگاه که قلبم لرزید ندانستم چه شد احساس عجیبی تمام وجود
آنگاه که قلبم لرزید ندانستم چه شد؟ احساس عجیبی تمام وجودم را فرا گرفت... احساسی که وجود خستهام را آرام میکرد، احساسی که قدم به قدم، نفس به نفس همراهم بود و رهایم نمیکرد، احساس شیرینی که قلبم را به تپش وا میداشت. آنگاه که خواستم رهایش کنم با خود گفتم:خواهم رفت، دلم آرام خواهد گرفت! من رفتم، اما با دردهایی که بعد از گذشت سالها هم التیام نخواهند یافت... با قلبی شکسته، دلی پر از اندوه، ذهنی پر از خاطره و سنگینی یک بغض! بغضی که روزی مرا از پای در خواهد آورد.
#مرضیه_افشار
-💌
#مرضیه_افشار
-💌
- ۲.۶k
- ۲۹ آبان ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط