بسم رب الحسین،غریب مادر😢
بسم رب الحسین،غریب مادر😢
.
شب جمعه دوباره در هیات
روضه حال و هوای دیگرداشت
کوچه ای با زبان سینه زنی
خبری از حضورمادرداشت
روضه خوان درحوالی گریه
سخنی ازوداع خواهرگفت
و گریزش به یک وصیت بود
وقتی از بوسه های آخر گفت
ناگهان مادری رسید از راه
صورتش قطره قطره در باران
چادرش هم هنوزخاکی بود
همچنان از نگاه هاپنهان
بعدتا یک غریب مادر گفت،
شانه ها گریه گریه لرزیدند
قلب ها پرکشید و سینه زنان
کربلارا به چشم خود دیدند
این شب جمعه باز می پیچد
ناله ای بین قتلگاه آنگاه:
-یا بُنَیَ قُتِلتَ عطشانا
-السلام علیکِ یا اماه
برگرفته از کتاب آستانه
محمدغفاری
مـــــــادری دســــت بـــــه پـــهــلــــو بــه حـــرم می آیــد😢
.
شب جمعه دوباره در هیات
روضه حال و هوای دیگرداشت
کوچه ای با زبان سینه زنی
خبری از حضورمادرداشت
روضه خوان درحوالی گریه
سخنی ازوداع خواهرگفت
و گریزش به یک وصیت بود
وقتی از بوسه های آخر گفت
ناگهان مادری رسید از راه
صورتش قطره قطره در باران
چادرش هم هنوزخاکی بود
همچنان از نگاه هاپنهان
بعدتا یک غریب مادر گفت،
شانه ها گریه گریه لرزیدند
قلب ها پرکشید و سینه زنان
کربلارا به چشم خود دیدند
این شب جمعه باز می پیچد
ناله ای بین قتلگاه آنگاه:
-یا بُنَیَ قُتِلتَ عطشانا
-السلام علیکِ یا اماه
برگرفته از کتاب آستانه
محمدغفاری
مـــــــادری دســــت بـــــه پـــهــلــــو بــه حـــرم می آیــد😢
۱.۹k
۲۸ مرداد ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.