دلم که می گیرد

دلم که می گیــــرد ..
کودک می شوم...!!!
کفش هایم تا به تا می شوند...
دستانی می خواهم که آرامم کنند...
مهربانی که به فکر دلتنگی هایم شود...
و گلویی که بغض امانش را نبرد...
بهانه گیر می شوم...
نق می زنم که این را می خواهم...
که آن را می خواهم...
ولی هیچکس نمی داند؛
که به جز تو هیــــــــچ نمی خواهم...!!!
دیدگاه ها (۱)

عــشـــقــهمین خنده های ساده توســتــوقتیــبا تمام غصه هایــ...

آهای زندگی...افتخارمیدی یکی دوقدمم بامن راه بیای؟؟تویی که با...

هر طلوعی تولدی دوباره استو هر تولدی شروعی دوباره!

"سنگریزه" ریز است و ناچیز ...اما اگر در جوراب یا کفش باشد،ما...

مادر نامت را که می نویسمقلم می لرزددل می لرزدجهان آرام می شو...

#غمنامه‌ای‌برای‌طُ...گاهی شعر میخوانم ولی چه سود در خاطرم نم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط