دلم که می گیــــرد ..
دلم که می گیــــرد ..
کودک می شوم...!!!
کفش هایم تا به تا می شوند...
دستانی می خواهم که آرامم کنند...
مهربانی که به فکر دلتنگی هایم شود...
و گلویی که بغض امانش را نبرد...
بهانه گیر می شوم...
نق می زنم که این را می خواهم...
که آن را می خواهم...
ولی هیچکس نمی داند؛
که به جز تو هیــــــــچ نمی خواهم...!!!
کودک می شوم...!!!
کفش هایم تا به تا می شوند...
دستانی می خواهم که آرامم کنند...
مهربانی که به فکر دلتنگی هایم شود...
و گلویی که بغض امانش را نبرد...
بهانه گیر می شوم...
نق می زنم که این را می خواهم...
که آن را می خواهم...
ولی هیچکس نمی داند؛
که به جز تو هیــــــــچ نمی خواهم...!!!
۱.۹k
۲۶ تیر ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.