لیا: عزیزم قشنگم من اگر عمل نکنم حداقل یک ماه می تونم زند
لیا: عزیزم قشنگم من اگر عمل نکنم حداقل یک ماه می تونم زنده بمونم یا اگه عمل کنم
ممکنه فقط چند ساعت زنده باشم می خوام به جای اینکه چند ساعت زنده باشم اونم توی اتاق عمل می خوام یک ماه رو با تو بگذرونمیک ماه بعد××
ویو ته
حدود یک ماه از اون قضیه می گذره می دونم این روزا روزای آخره چون لیا اصلا حالش خوب نیست خیلی نمی تونه راه بره هر لحظه می افته و خستگی زیادی داره امکان داره همین روزا از پیشم خداحافظی کنه همین جوری تو افکارم غرق بودم که دیدم لیا داره از طبقه بالا صدام می کنه
لیا: می دونم روزهای آخرم میشه بریم دریا خواهش میکنم
ته:اوهوم هرچی تو بخای پاشو حاضر شو
پرش زمانی به دریا××
روی ماسه ها نشسته بودیم و با اینکه شب بود دریا فوق العاده زیبا بود لیا با اشک به دریا نگاه می کرد هم من هم اون می دونستیم امروز روز آخره بعد از چند دقیقه دیدم لیا صحبتی نمی کنه پس چکش کردم از چشمانش داشت اشک میومد دیدم توی بغلم نگاهی کرد و گفت لیا: تو پونزده دقیقه آخر منی
ازش پرسیدم
ته یعنی چی
لیا: پونزده دقیقه آخر یعنی پونزده دقیقه قبل مرگت تمام خاطراتت از جلو چشمت رها میشن و تمام خاطراتم با تو می خوام
احساس افتضاحی داشتم دلم می خواست حتی منم برم چشمانم نگاه کرد و گفت تا ابد عاشقت میمونه اگه در این دنیا نباشی چشمانش را بست بدنش یخ کرده بود پوست گندمی به رنگ سفید درآمده بود ولی نتونستم بلند شم تو شوک بودم جسد بی جون عشق زندگی فرشته ام کسی که تونست منو نجات بده روی پاهام بود نمی خواستم درک کنم نمی خواستم قبول کنم
پرش زمانی به دو هفته بعد××
وی جیمیمن
الان دو هفته از مرگ لیا گذشته تو این هفته ته پنج بار اقدام به خودکشی کرده اما کلا حواسم بهش بود
ویو ته
دو هفته می گذره دو هفته است که ندیدمش دو هفته است که بوش نکردم است که حسش نکردم دو هفته است که فرشته زندگیمو بغل نکردم امروز می خواستم تمومش کنم یه بس تیغ برداشتم و به سمت سنگ قبر لیا رفتم می خواستم آخرین ح حرفامو باهاش بزنم ب شروع کردم به صحبت
ته: لیا فرشته ی زندگیم ما بهم قول دادیم با هم بمونیم و قول می د باهم می مونیم شاید تو این دنیا نتونستیم برای هم باشیم قطعا توی اون دنیا میتونبم چشمانم بستم و تیغ رو رگم کشید ناگهان همه جا سیاه شد نور سفیدی از آخر می دیدم انگار لیا اومد و بغلم کرد انگار بالاخره رسیدیم
لیا ته شاید در این دنیا مال هم نبودن ولی در اون دنیا بهم رسیدن💜⛓️
ممکنه فقط چند ساعت زنده باشم می خوام به جای اینکه چند ساعت زنده باشم اونم توی اتاق عمل می خوام یک ماه رو با تو بگذرونمیک ماه بعد××
ویو ته
حدود یک ماه از اون قضیه می گذره می دونم این روزا روزای آخره چون لیا اصلا حالش خوب نیست خیلی نمی تونه راه بره هر لحظه می افته و خستگی زیادی داره امکان داره همین روزا از پیشم خداحافظی کنه همین جوری تو افکارم غرق بودم که دیدم لیا داره از طبقه بالا صدام می کنه
لیا: می دونم روزهای آخرم میشه بریم دریا خواهش میکنم
ته:اوهوم هرچی تو بخای پاشو حاضر شو
پرش زمانی به دریا××
روی ماسه ها نشسته بودیم و با اینکه شب بود دریا فوق العاده زیبا بود لیا با اشک به دریا نگاه می کرد هم من هم اون می دونستیم امروز روز آخره بعد از چند دقیقه دیدم لیا صحبتی نمی کنه پس چکش کردم از چشمانش داشت اشک میومد دیدم توی بغلم نگاهی کرد و گفت لیا: تو پونزده دقیقه آخر منی
ازش پرسیدم
ته یعنی چی
لیا: پونزده دقیقه آخر یعنی پونزده دقیقه قبل مرگت تمام خاطراتت از جلو چشمت رها میشن و تمام خاطراتم با تو می خوام
احساس افتضاحی داشتم دلم می خواست حتی منم برم چشمانم نگاه کرد و گفت تا ابد عاشقت میمونه اگه در این دنیا نباشی چشمانش را بست بدنش یخ کرده بود پوست گندمی به رنگ سفید درآمده بود ولی نتونستم بلند شم تو شوک بودم جسد بی جون عشق زندگی فرشته ام کسی که تونست منو نجات بده روی پاهام بود نمی خواستم درک کنم نمی خواستم قبول کنم
پرش زمانی به دو هفته بعد××
وی جیمیمن
الان دو هفته از مرگ لیا گذشته تو این هفته ته پنج بار اقدام به خودکشی کرده اما کلا حواسم بهش بود
ویو ته
دو هفته می گذره دو هفته است که ندیدمش دو هفته است که بوش نکردم است که حسش نکردم دو هفته است که فرشته زندگیمو بغل نکردم امروز می خواستم تمومش کنم یه بس تیغ برداشتم و به سمت سنگ قبر لیا رفتم می خواستم آخرین ح حرفامو باهاش بزنم ب شروع کردم به صحبت
ته: لیا فرشته ی زندگیم ما بهم قول دادیم با هم بمونیم و قول می د باهم می مونیم شاید تو این دنیا نتونستیم برای هم باشیم قطعا توی اون دنیا میتونبم چشمانم بستم و تیغ رو رگم کشید ناگهان همه جا سیاه شد نور سفیدی از آخر می دیدم انگار لیا اومد و بغلم کرد انگار بالاخره رسیدیم
لیا ته شاید در این دنیا مال هم نبودن ولی در اون دنیا بهم رسیدن💜⛓️
۵.۸k
۰۳ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.