از گیسوان ریخته بر شانه ات

از گیسوانِ ریخته بر شانه ات
سه تار سفید...
از چشمهای رو به افق نشسته ام
کاسه ای خونِ دل...
این که ، تو سرخ بنوازی وُ
من ، فرا سپید بسرایم...!!



دیدگاه ها (۱)

باور کنید آدم‌ها با چشم‌هایشان ،می میرند ...!می کشند ...!می ...

کمی نخند کمی دور شو ، کمی بــــــد باش که هر چه می کشم از دس...

.تــو مال منے و مـن گــدایت شـده امدلتنـــگِ شنیــدن صـــدای...

همان قهوه تلخ همیشگی هستی.....که دیروز .....

زندگی از چشمهای روشنت آغاز شدآفتابِ دلبری هایت غلط انداز شدش...

بمان در سینه ام ز آنجا که هم جانی و جانانینفس میگیرم از بویت...

پارت ۵۵ات: جیمین دیشت انجامش دادیم 😣جیمین: میدونم هیچ وقت او...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط