خیال تو
پارت۴(پارت اخر)
کوک:چیییییییییی..ته (غش کرد )
نامجون:کوک کوک کوک
شوگا با تمام توانش فرمون رو چرخوند و دور زد با تمام سرعتی که میتونست رانندگی میکرد راه ۲ ساعته رو توی ۴۵ دقیقه رفت
جلوی بیمارستان رسیدن
جین:کوکو باز روی شونه من
جیمین:منم مراقبم از پشت نیوفته
سریع وارد بیمارستان شدن
جین و جیمین کوک رو بردن بخش ارژانس تا بهش سرم بزنن تا فشارش بیاد بالا و بیدار شه
بقیه اعضا هم بعد از اینکه از منشی پرسیدن ته کجاست به طرف اتاقش رفتن
دکتر داخل بود که بعد از چند دقیقه خارج شد
نامجون:ببخشید اقای دکتر
دکتر:جانم
نامجون:ما همراه اون بیماری هستیم که تصادف کرده ..کیم تهیونگ
دکتر:اهه پس شما همراهشین طبق گذارشات پلیس در حال رانندگی خوابشون برده و این باعث تصادف شده
تا لحظه ای که وارد بیمارستان کنیمشون کمی هوشیاری داشتن ولی متأسفانه الان نه هوشیاری شون خیلی خیلی پایینه زیاد امیدی بهش نیست
حتا اگرم برگرده دیگه نمیتونه راه بره عصب های پا کاملا قطع شدن
جیهوپ:وای وای (عقب عقب رفت)ته ته نه نه نه (گریه)
شوگا:هی جیهوپ اروم باش ته قویه
بعد از گذشت چند مین جیمین و جین هم بهشون ملحق شدن
و تمام ماجرا رو فهمیدن
جیمین:نه نه نههههه ته کوچولوی من نباید اینجوری شه
جین:حالا به کوکی چی بگیم
پرستار:همراه اقای جئون؟جئون جونگکوک
اعضا:ماییم
پرستار:بیمارتون بهوش اومده ..بیمارستانو گذاشته روی سرش
اعضا سریع به طرف اتاق کوک رفتن
کوک:نامجون هیونگگگگ...ته کو تهیونگ هیونگم کووووو
شوگا:اههه خاب کوک زیاد شلوغش کردیم فقط دستش یه مویه ریز برداشته
کوک:الان کجاست
جین:امم خاب رفت ..رفت خونه مادربزرگش
کوک:چجوری مگه حالش بد نبود
جین:نه کوک نگران نباش عهههه سرمتم تموم شد برم بگم بیان بکننش
کوک:گوشیمو بده زنگ بزنم ته
نامجون:نه کوک ..اون الان پشت فرمونه ..یهو دیدی دوباره تصادف کرداا
کوک:اره خاب هیونگ راست میگی
اعضا با بیمارستان هماهنگ کردن همه کوک رو بردن خونه و ارژانس هم ته رو با تمام تجهیزات به یکی از بهترین بیمارستان های سئول برد
(پرش به ۳ ماه بعد)
کوک:چرا زودتر بهم نگفتین
نامجون:بخاطر خودت بود کوک
کوک:دو ماه گوشیمو ازم گرفتین تلویزیونو قطع کردین ۱ ماه تو اسایشگاه روان بستریم کردین اینا برای ارامش من بود ؟ ۲ ماهه ته هیونگ از پیشمون رفته بعد من الان باید بفهمم؟
خیلی نامردین ...خیلی
کوک با عصبانیت به طرف اتاقش رفت و درو بست پشت در نشست و شروع به گریه کرد
کوک اروم به سمت تختش رفت و روش دراز کشید به جعبه قرصاش نگاه کرد
یدونه از اون قرصا میتونست یه فیلو از پا دربیاره
کوک چند دونه ای از اون قرصا خورد و اروم اروم چشماشو بست ...با بسته شدن چشماش صدا های مبهمی میشنید ولی توانایی تشخیصش رو داشت اون صدای ته بود
ته؛کوک ... کوک توباید برگردی ...خیلی کارای نیمه تموم داریم که تو باید تمومش کنی
کوک با زمزمه ای اروم:ته تویی
کوک با خیاله اینکه ته هستش با تمام توانش چشماشو باز کرد
دکتر:اقای جئون صدامو میشنوی
کوک زمزمه اروم:انجامشون میدم هیونگ ..انجامشون میدم
دکتر:چیزی فرمودین اقای جئون؟شما توی بيمارستان هستید دوستاتون اوردنتون چیزی یادتون میاد؟
کوک:نه
(پرش به ۲ ماه بعد)
با کمک دکترا کوک دوباره مثل روز اولش شد البته در ظاهر توی دلش هنوزم که هنوزه دلتنگ تهیونگه
بعد از اینکه از بيمارستان مرخص شد شروع کرد به کار کردن روی اهنگ جدیدش که اسمش
(خیال تو )بود کار میکرد ..
اون اهنگو برای ته خوند و توی اون اهنگ گفتش که همیشه به یاد اون هست و قول میده که جای اون زندگی کنه ....
بچه ها همینطور که میدونین این فیک غمگین بود...و یه اتفاقی برام افتاده که مجبور شدم زود تمومش کنم😢🖤
فیک بعدی شاده موضوعش رو شما بگین از کدوم یکی از اعضا باشه ؟
فعلا فیک تهکوک یا شیپ دوستی دیگه ای نمیزارم 🙃
کوک:چیییییییییی..ته (غش کرد )
نامجون:کوک کوک کوک
شوگا با تمام توانش فرمون رو چرخوند و دور زد با تمام سرعتی که میتونست رانندگی میکرد راه ۲ ساعته رو توی ۴۵ دقیقه رفت
جلوی بیمارستان رسیدن
جین:کوکو باز روی شونه من
جیمین:منم مراقبم از پشت نیوفته
سریع وارد بیمارستان شدن
جین و جیمین کوک رو بردن بخش ارژانس تا بهش سرم بزنن تا فشارش بیاد بالا و بیدار شه
بقیه اعضا هم بعد از اینکه از منشی پرسیدن ته کجاست به طرف اتاقش رفتن
دکتر داخل بود که بعد از چند دقیقه خارج شد
نامجون:ببخشید اقای دکتر
دکتر:جانم
نامجون:ما همراه اون بیماری هستیم که تصادف کرده ..کیم تهیونگ
دکتر:اهه پس شما همراهشین طبق گذارشات پلیس در حال رانندگی خوابشون برده و این باعث تصادف شده
تا لحظه ای که وارد بیمارستان کنیمشون کمی هوشیاری داشتن ولی متأسفانه الان نه هوشیاری شون خیلی خیلی پایینه زیاد امیدی بهش نیست
حتا اگرم برگرده دیگه نمیتونه راه بره عصب های پا کاملا قطع شدن
جیهوپ:وای وای (عقب عقب رفت)ته ته نه نه نه (گریه)
شوگا:هی جیهوپ اروم باش ته قویه
بعد از گذشت چند مین جیمین و جین هم بهشون ملحق شدن
و تمام ماجرا رو فهمیدن
جیمین:نه نه نههههه ته کوچولوی من نباید اینجوری شه
جین:حالا به کوکی چی بگیم
پرستار:همراه اقای جئون؟جئون جونگکوک
اعضا:ماییم
پرستار:بیمارتون بهوش اومده ..بیمارستانو گذاشته روی سرش
اعضا سریع به طرف اتاق کوک رفتن
کوک:نامجون هیونگگگگ...ته کو تهیونگ هیونگم کووووو
شوگا:اههه خاب کوک زیاد شلوغش کردیم فقط دستش یه مویه ریز برداشته
کوک:الان کجاست
جین:امم خاب رفت ..رفت خونه مادربزرگش
کوک:چجوری مگه حالش بد نبود
جین:نه کوک نگران نباش عهههه سرمتم تموم شد برم بگم بیان بکننش
کوک:گوشیمو بده زنگ بزنم ته
نامجون:نه کوک ..اون الان پشت فرمونه ..یهو دیدی دوباره تصادف کرداا
کوک:اره خاب هیونگ راست میگی
اعضا با بیمارستان هماهنگ کردن همه کوک رو بردن خونه و ارژانس هم ته رو با تمام تجهیزات به یکی از بهترین بیمارستان های سئول برد
(پرش به ۳ ماه بعد)
کوک:چرا زودتر بهم نگفتین
نامجون:بخاطر خودت بود کوک
کوک:دو ماه گوشیمو ازم گرفتین تلویزیونو قطع کردین ۱ ماه تو اسایشگاه روان بستریم کردین اینا برای ارامش من بود ؟ ۲ ماهه ته هیونگ از پیشمون رفته بعد من الان باید بفهمم؟
خیلی نامردین ...خیلی
کوک با عصبانیت به طرف اتاقش رفت و درو بست پشت در نشست و شروع به گریه کرد
کوک اروم به سمت تختش رفت و روش دراز کشید به جعبه قرصاش نگاه کرد
یدونه از اون قرصا میتونست یه فیلو از پا دربیاره
کوک چند دونه ای از اون قرصا خورد و اروم اروم چشماشو بست ...با بسته شدن چشماش صدا های مبهمی میشنید ولی توانایی تشخیصش رو داشت اون صدای ته بود
ته؛کوک ... کوک توباید برگردی ...خیلی کارای نیمه تموم داریم که تو باید تمومش کنی
کوک با زمزمه ای اروم:ته تویی
کوک با خیاله اینکه ته هستش با تمام توانش چشماشو باز کرد
دکتر:اقای جئون صدامو میشنوی
کوک زمزمه اروم:انجامشون میدم هیونگ ..انجامشون میدم
دکتر:چیزی فرمودین اقای جئون؟شما توی بيمارستان هستید دوستاتون اوردنتون چیزی یادتون میاد؟
کوک:نه
(پرش به ۲ ماه بعد)
با کمک دکترا کوک دوباره مثل روز اولش شد البته در ظاهر توی دلش هنوزم که هنوزه دلتنگ تهیونگه
بعد از اینکه از بيمارستان مرخص شد شروع کرد به کار کردن روی اهنگ جدیدش که اسمش
(خیال تو )بود کار میکرد ..
اون اهنگو برای ته خوند و توی اون اهنگ گفتش که همیشه به یاد اون هست و قول میده که جای اون زندگی کنه ....
بچه ها همینطور که میدونین این فیک غمگین بود...و یه اتفاقی برام افتاده که مجبور شدم زود تمومش کنم😢🖤
فیک بعدی شاده موضوعش رو شما بگین از کدوم یکی از اعضا باشه ؟
فعلا فیک تهکوک یا شیپ دوستی دیگه ای نمیزارم 🙃
- ۳.۷k
- ۲۴ مهر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۳۷)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط