چشم وا کردم و دیدم

چشم وا کردم و دیدم
ڪ خدایم
" تـــــو " شد؁

دفتر پر غزل خاطره هایم
" تـــو " شد؁

در سرم نیست
بجز حال و هوا؁
" تـــــو " و عشق

شادم از اینکه
همه حال و هوایم
" تـــــو " شد؁
‌‌
دیدگاه ها (۱)

بهترین سلام ها را با نیروی عشقدرقشنگ ترین کادویآرزو پیچیده و...

دَرد دارد…دَرد دارد زندگییڪ بغڸ نامَرد داردزندگیبی مَرام است...

زین سبب شکی ندارم،، من‌به دور ازچشم توسودای دیگررا نخواهمزخم...

دیونه ‌رو فَقط ‌کَسی‌ کِه‌ دیونه‌💋 کَرده‌ میتونه ‌آروم‌ کُنه...

منم و دفتر شعری که پر از اسرار استشرح دلتنگی و دیوانگی ام بس...

با نگاهم چشم هایت را زیارت میکنمچشم می بندم تو را در دل عباد...

سیصد و شصت و پنج روز با تو---روز اول

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط