تبدیل
تبدیل
پارت ۱۵
خدای من ایی.ین منم؟
چقدر تغییر کردم
موهای بلندم چشمام و لبام رنگش تغییر کرده بود و شده بود قرمز
پوستم سفید تر شده بود و دندونای نیشم کمی معلوم بود
لباس قرمز رنگی که ترکیب های مشکی هم داخلش داشت
تاج سنگین اما زیبایی روی موهای قرمز ام خودنمایی میکرد تاج ام مثل بقیه چیزا قرمز مشکی بود
در حین زیبایی ترسناک ام شده بودم
با صدای اون افراد برگشتم سمتشون
افراد: بانوی من بالاخره پیداتون کردیم
و احترام گزاشتن . متعجب بهشون خیره شده بودم که یکیشون همون کتابی که داشتم میخوندم و آورد و داد دستم
دختره: سرورم لطفا ابن کتاب و مطالعه کنید
بعد به دستبندی که توی دستم بود اشاره کرد و گفت
دختره: هروقت کاری با ما داشتید کافیه این رو لمس کنید
و بعد احترام غیب شدن
شوکه از این اتفاقات خودم و انداختم روی تخت
هعیی خدا حالا چطوری اینا رو دربیارم؟
کاش یه لباس خواب توی تنم بود و راحت میخواب
جملم تموم نشده بود که یکدفعه لباس سلطنتی توی تنم با یه لباس خواب راحتی عوض شد
خدای من اینجا چخبره؟
پارت ۱۵
خدای من ایی.ین منم؟
چقدر تغییر کردم
موهای بلندم چشمام و لبام رنگش تغییر کرده بود و شده بود قرمز
پوستم سفید تر شده بود و دندونای نیشم کمی معلوم بود
لباس قرمز رنگی که ترکیب های مشکی هم داخلش داشت
تاج سنگین اما زیبایی روی موهای قرمز ام خودنمایی میکرد تاج ام مثل بقیه چیزا قرمز مشکی بود
در حین زیبایی ترسناک ام شده بودم
با صدای اون افراد برگشتم سمتشون
افراد: بانوی من بالاخره پیداتون کردیم
و احترام گزاشتن . متعجب بهشون خیره شده بودم که یکیشون همون کتابی که داشتم میخوندم و آورد و داد دستم
دختره: سرورم لطفا ابن کتاب و مطالعه کنید
بعد به دستبندی که توی دستم بود اشاره کرد و گفت
دختره: هروقت کاری با ما داشتید کافیه این رو لمس کنید
و بعد احترام غیب شدن
شوکه از این اتفاقات خودم و انداختم روی تخت
هعیی خدا حالا چطوری اینا رو دربیارم؟
کاش یه لباس خواب توی تنم بود و راحت میخواب
جملم تموم نشده بود که یکدفعه لباس سلطنتی توی تنم با یه لباس خواب راحتی عوض شد
خدای من اینجا چخبره؟
۷.۶k
۲۲ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.