فردی چند گردو به بهلول داد

فردی چند گردو به بهلول داد
گفت :
بشکن و بخور و برای من دعا کن...
بهلول گردوها را شکست و خورد اما دعا نکرد ...
آن مرد گفت :
گردوها را می خوری نوش جان ، ولی من صدای دعای تو را نشنیدم...!
بهلول گفت :
مطمئن باش اگر در راه خدا
داده ای ، خدا خودش صدای شکستن گردوها را
شنیده است ...


تو بندگی چو گدایان به شرط مزد مکن..
که خواجه خود روش بنده پروری داند...
دیدگاه ها (۳)

مطلب پزشکیشده بعضی وقت ها یه گردو رو میشکنیم و توش یه چیزی م...

تا کنون دیوانه وار اسم کسی بوسیده ای؟نیمه شب در آینه با خنده...

دوباره مرغ روحم هوای کربلا کردمرا به عشق جانان اسیر و مبتلا ...

پرسپولیس را گفتند ب چه مینازی!؟؟؟؟گفت: به لژیونرهایم.. به 6 ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط