دوباره مرغ روحم هوای کربلا کرد

دوباره مرغ روحم هوای کربلا کرد
مرا به عشق جانان اسیر و مبتلا کرد
وقتی علم می بینم دلم می شه هوایی
این دل عاشق من باز می شه کربلایی
اما میخوام بدونی دلم اسیر یاره
برای دیدن تو دلم چه بی قراره
حسین عزیز زهرا
یاد ایامی که ما دل داشتیم
در سرای یار منزل داشتیم
حسرت آن روزها را میخورم
در میان کاروان عشق محمل داشتیم
باز میگویم که درد من همین است ای حبیب
یاد ایامی که ما دل داشتیم
سالها کودک احساس من
زیر باران های اشک من نشست
من تو را آسان نیاوردم بدست
در دل آتش نشستن کار آسانی نبود
دیده را بر اشک بستن راه آسانی نبود
چون سپند اندر دل آتش نشستن
ای صنم کار آسانی نبود
دیدگاه ها (۵)

فردی چند گردو به بهلول دادگفت : بشکن و بخور و برای من دعا...

مطلب پزشکیشده بعضی وقت ها یه گردو رو میشکنیم و توش یه چیزی م...

پرسپولیس را گفتند ب چه مینازی!؟؟؟؟گفت: به لژیونرهایم.. به 6 ...

. یاابااعبدالله . . . همه شب تا به سحر خواب حرم میبینم ز غم ...

راستی دیشب دوباره مست و تنها بی قرارسر درآوردم از آن کوچه از...

گل قرمز و اسلحهپارت دوماز زبان راوی: چند ساعت گذشته بود که د...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط