عشقپرحیاهو

#عشق_پرحیاهو
#جونگکوک

part10

_ت/ا؟
×هان؟
_ت/ا چرا با بقیه [میره تو فکر]
×چبه بگو دیگه
_چرا با بقیه ی دخترا فرق داری؟
×چی ؟ منظورتو نمی‌فهمم
_هوفففف هیچ ولش بش فکر نکن
×باشه[باحالت گیج]
_راستی شمارتو بهم بده
×باشه [شمارشو داد]
_مراقب خودت باش
×توام همینطور [با لبخند]
_لبخند :)


[ویو ت/ا ]
از ماشینش پیاده شدم رفتم خونه دیدم خونه بهم ریختس اخه چرا؟ لُرا رو صدا کردم جوابی نشنیدم با عجله رفتم اتاق مشترک منو لُرا ک شاید اونجا باشه ولی اونجاهم نبود همه وسایلا بهم خورده بود ولی اثری از وسایلا وخود لُرا نبود واقعا اعصابم خورد شد فک کردم کار جونگکوکه زنگ زدم.

[ویو مکالمه ت/ا و جونگکوک ]
×بعد چند بوق جواب داد
_سلام
×واقعا ازت بدم میاد
_چرا چیشده؟
×یعنی ط خبر نداری؟[با حرص]
_از چی باید خبر داشته باشم
×الکی خودتو ب اون راه نزن میدونم کار توئه
_چی میگی من چیکار کردم؟ وایسا بیام پیشت ببینم چی میگی
×لازم نکرده
_گوشیو قط کردم با سرعت هرچه تمام برگشتم سمت خونش بعد ۲ مین رسیدم.
زنگ خونه رو زدم درو باز کرد


×برا چی اومدی؟
_فازت چیه؟ چیزی کشیدی؟
×خفه شو با لرا چیکار کردی ها؟ [با داد]
_چی؟
×پس کار خودت بوده
_ت/ا ب جون خودت من با کسی هیچ کاری نکردم میشه بیام تو برام توضیح بدی جلو در بده دادو بیداد میکنی
×باشه
×کوک ط منو الکی الکی تو خیابون الافم کردی ک ادمات لرا رو اذیت کنن
_چی میگی کدوم ادما