مادر بزرگم

مادر بزرگم
آخرِ همه‌ی تلفن‌هایش میگفت:
کاری نداشتم که!
زنگ زده بودم صداتون را بشنوم.
ما هم که جوان و جاهل،
چه می‌دانستیم صدا با دل ِ آدم
چه می‌کند...
دیدگاه ها (۱)

پائیز باشد🍂 و نم نم باران️چـای داغ  🍂 و بوی هیزم سوختهگاهیاز...

می خواهم پاییز را با تو شروع کنم ،اولِ مهر را با مهرِ تو !ری...

کم بودن رسم یک زن نیست..!یا رهایش کنیا همیشه باش

مهرماهیای عزیز ، تولدتون ‌مبارک🎈 ♥ ‌‌مهرماهی  که باشی معنی  ...

🍁مادربزرگم آخرِ همه‌ی تلفن‌هایش میگفت:کاری نداشتم که!زنگ زده...

او پزشک نیست اما درد ها را ماهرانه تشخیص می دهداو نوازنده نی...

جیمین فیک زندگی پارت ۶۸#

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط