مادر بزرگم
مادر بزرگم
آخرِ همهی تلفنهایش میگفت:
کاری نداشتم که!
زنگ زده بودم صداتون را بشنوم.
ما هم که جوان و جاهل،
چه میدانستیم صدا با دل ِ آدم
چه میکند...
آخرِ همهی تلفنهایش میگفت:
کاری نداشتم که!
زنگ زده بودم صداتون را بشنوم.
ما هم که جوان و جاهل،
چه میدانستیم صدا با دل ِ آدم
چه میکند...
- ۲.۷k
- ۰۲ مهر ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط