ای دلم با دلبری دل برده ای از جان من

ای دلم با دلبری دل برده ای از جان من
من کنون دیوانه ات گشتم بیادرجان من

ای همه جان ودلم بی جان نباشداین دلم
تو به جانم گوهری در روز و شبهای دلم

گوهری سر بسته در رویا ودرعشق منی
با دلم باش ای حبیبم تو ز دلها سروری

سرورم من اینچنین افتاده در معنای تو
من همان خلق توام درعشق ورویاهای تو
♥ ♥
دیدگاه ها (۱)

ما که رقصیدیم به هر، سازی زدی ای روزگاردل به تو بستیم و آخر ...

اگر آرام شد حالت !! میان شعر پر دردمبدان من بین اشعارم! ه...

..

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط