نمیدونم دختر یا پسر

نمیدونم دختر یا پسر
نمیدونم اصلا قراره بچه ای درکار باشه یا نه
اما اگه یروز دستایِ کوچولوشو تو دستم گرفتم
تو گوشش کلی شعر عاشقونه میخونم
بزرگتر که شد
دلشوره ام میشه عاشق نشدنش
که عاشق نشدن برای آدمایِ سنگی یا ترسوعه
دلشوره ام میشه سنگی بودن یا ترسو بودنش
بهش میگم عاشق که شدی فکر نکن ته داستان قطعا قشنگ میشه
فکرم نکن ته داستان قطعا میشی مجنون بی لیلی یا شیرین بی خسرو
میگم عاشق که شدی چشمات میشه بنده گریه
دلت میشه خونه آشوب
ذهنت میشه مفتش کاراش
اما عصآره جونم... نکنه سنگی باشی، ترسو باشی!
نگیری از خودت دل ضعف رفتنارو ؟
اصلا میدونی دلت واسه چشمایِ بی رنگ و حالت یه نفر نفله بشه چجوریه؟
با یه سلام ساده اش بشی اسکندر بعد فتح تخت جمشید و با یه خداحافظش بشی تخت جمشید بعد فتح اسکندر چه ریختیاس؟
میدونی... میدونی بغلش بشه محکمیِ دماوند، صداش بشه صدایِ تبل صلح تو جنگ ، چشماش بشه یه تخت پرقو چه حالی داره؟
حالا بدرک که تهش شاید بی وفا بشه و بره...ولی نکنه از درد بترسی، سنگ باشی بگیری از خودت کیفِ عاشقی رو!
بهش میگم عآشق شو جآنِ دلم... بخاطر کیفِ دلِ خودت عاشق شو!

#محیا_زند

@Paradiseofficialchannel♥ ️