گروگان (پارت۸)
گروگان (پارت۸)
صبح
زود تر از همیشه از خواب بیدار شدم رفتم سرکار برگشتم خونه به پرستار گفتم بره وون سان آماده شد تا بریم پارک باهم سوار ماشین شدیم و رفتیم پارک
* پسرم تو همینجا منتظر بمون تا من بلیط بگیرم و بیام
وون سان . چشم مامان (لحن بچه گونه)
جیهوپ ویو
به اسرار جولیا رفتیم پارک جولیا رفت بلیط بگیره چشمم به پسری خورد به نظر گم شده بود رفتم سمت
& سلام پسر کوچولو اسمت چیه گم شدی
وون سان . سلام من اسمم وون سانه مامانم رفته بلیط بگیره منتظرشم(لحن بچه گونه)
* وون سان پسرم
صدای به نظر آشنایی به گوشم خورد صدایی که داشت پسر کوچولو روبه روم رو صدا میکرد
برگشتم تا بهتر ببینم کیه
نه باورم نمیشه اون ...... اون ا.ت هست
ا.ت ویو
بادیدن چهره اون مرد کاملا از درون بهم ریختم ولی خودمو کنترل کردم رفتم جلو و دست وون سان رو گرفتم
* بیا بریم بازی کنیم
میخواستم برم که دستی روی شونم قرار گرفت و منو به عقب برگردوند
& ا......ا.ت این ...... این بچه ماله کیه
* اوه ببخشید شما کی هستین که من بهتون جواب بدم
این دفعه جوری رفتم که نتونه منو نگه داره
چند ساعت بعد
وون سان کلی بازیکرده بود و خسته شده بود خوابش برده بود واسه همین کالسکشو از توی ماشین آوردم و گذاشتمش تو کالسکه خودمم رفتم پاساژ که کنار شهر بازی بود تا یکم خرید کنم و دیگه به اتفاقی که چند ساعت پیش افتاد فکر نکنم
یهو یه لباس خوشگل توجهمو جلب کرد رفتم داخل تا بخرمش درحال نگاه کردم به اون لباس بودم که دونفر آمدن داخل مغازه بهشون نگاه نکردم و نگاهم فقط رور اون لباس بود تا اینکه دست یک زن امد روی اون لباس
زن . ببخشید این لباس رو میخواستم
فروشنده . متاسفم ولی این خانم زود تر از شما انتخابش کردن ازش فقط همین یکی مونده بدون توجه به اون زن لباسو برداشتم تا پروش کنم کالسکه وون سان روگذاشتم دم در اتاق پرو و اون لباسو پوشیدم توش عالی شدم (عکس لباس پست بعد)
لباسو در آوردم اون زنه هنوزم اینجا بود لباسو حساب کردم میخواستم برم که چشمم به جیهوپ خورد اون زن امد نزدیک و جیهوپ رو بغل کرد و منو جیهوپ متعجب بهم نگاه میکردیم من سریع خریدمو برداشتم و از مغازه زدم بیرون چند مین بعد دستی روی شونم قرار گرفت فکر کردم بازم خودشه برگشتم که با چهره جیهو مواجه شدم
جیهو . دوست پسر قبلیت و پدر بچت اینجاست کمک نمیخوای
یهو منو بغل کرد از این کارش شکه شدم توی گوشم آروم زمزمه کرد
جیهو . تکون نخور داره نگاهمون میکنه
متوجه منظورش شدم و تکون نخوردم که صدای پا به گوشم خورد یهو از بغل جیهو بیرون کشیده شدم
صبح
زود تر از همیشه از خواب بیدار شدم رفتم سرکار برگشتم خونه به پرستار گفتم بره وون سان آماده شد تا بریم پارک باهم سوار ماشین شدیم و رفتیم پارک
* پسرم تو همینجا منتظر بمون تا من بلیط بگیرم و بیام
وون سان . چشم مامان (لحن بچه گونه)
جیهوپ ویو
به اسرار جولیا رفتیم پارک جولیا رفت بلیط بگیره چشمم به پسری خورد به نظر گم شده بود رفتم سمت
& سلام پسر کوچولو اسمت چیه گم شدی
وون سان . سلام من اسمم وون سانه مامانم رفته بلیط بگیره منتظرشم(لحن بچه گونه)
* وون سان پسرم
صدای به نظر آشنایی به گوشم خورد صدایی که داشت پسر کوچولو روبه روم رو صدا میکرد
برگشتم تا بهتر ببینم کیه
نه باورم نمیشه اون ...... اون ا.ت هست
ا.ت ویو
بادیدن چهره اون مرد کاملا از درون بهم ریختم ولی خودمو کنترل کردم رفتم جلو و دست وون سان رو گرفتم
* بیا بریم بازی کنیم
میخواستم برم که دستی روی شونم قرار گرفت و منو به عقب برگردوند
& ا......ا.ت این ...... این بچه ماله کیه
* اوه ببخشید شما کی هستین که من بهتون جواب بدم
این دفعه جوری رفتم که نتونه منو نگه داره
چند ساعت بعد
وون سان کلی بازیکرده بود و خسته شده بود خوابش برده بود واسه همین کالسکشو از توی ماشین آوردم و گذاشتمش تو کالسکه خودمم رفتم پاساژ که کنار شهر بازی بود تا یکم خرید کنم و دیگه به اتفاقی که چند ساعت پیش افتاد فکر نکنم
یهو یه لباس خوشگل توجهمو جلب کرد رفتم داخل تا بخرمش درحال نگاه کردم به اون لباس بودم که دونفر آمدن داخل مغازه بهشون نگاه نکردم و نگاهم فقط رور اون لباس بود تا اینکه دست یک زن امد روی اون لباس
زن . ببخشید این لباس رو میخواستم
فروشنده . متاسفم ولی این خانم زود تر از شما انتخابش کردن ازش فقط همین یکی مونده بدون توجه به اون زن لباسو برداشتم تا پروش کنم کالسکه وون سان روگذاشتم دم در اتاق پرو و اون لباسو پوشیدم توش عالی شدم (عکس لباس پست بعد)
لباسو در آوردم اون زنه هنوزم اینجا بود لباسو حساب کردم میخواستم برم که چشمم به جیهوپ خورد اون زن امد نزدیک و جیهوپ رو بغل کرد و منو جیهوپ متعجب بهم نگاه میکردیم من سریع خریدمو برداشتم و از مغازه زدم بیرون چند مین بعد دستی روی شونم قرار گرفت فکر کردم بازم خودشه برگشتم که با چهره جیهو مواجه شدم
جیهو . دوست پسر قبلیت و پدر بچت اینجاست کمک نمیخوای
یهو منو بغل کرد از این کارش شکه شدم توی گوشم آروم زمزمه کرد
جیهو . تکون نخور داره نگاهمون میکنه
متوجه منظورش شدم و تکون نخوردم که صدای پا به گوشم خورد یهو از بغل جیهو بیرون کشیده شدم
۵۹.۱k
۰۷ تیر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۳۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.