ددی مافیا بی رحم
ددی مافیا بی رحم
پارت ۶
ات:اهههه باز من توهم زدم
بادیگارد که ات نمیدونه:خانم ببخشید میشه این ادرسو رو بهم بگید کجاست؟؟
ات هم میبینه که کسی نیست پس بهش گفت که یهویی به کیسه رو سرش اومد بلندش کردن بردنش گذاشت تو ون
پایان فلش بک
ات:در انباری با صدای خیلی بدی باز شد که فهمیدم جیمینه از ترس چیزی نگفتم
*ات رو بیهوش نکردن دوزتان فقط بستنش به صندلی*
جیمین با پوزخند ترسناکش نزدیک ات شد...
یه سیلی خیلی خیلی محکمی به ات میزنه که مطمئنن دست خودش هم درد گرفت
ات:آخخخخخخخخخ آییییی لپممممممم
جیمین:ببر صداتو* با داد*
جیمین:که از دستم فرار میکنی ها؟؟؟
ات:...هق.....هق.......
جیمین:ببین کوچولو میدونی با ادمایی که به دستورم گوش ندن چیکار میکنم؟؟؟
ات:ن............ن...........ن............ن...........ن.........ن.......نه
جیمین:هوم میخوای بدونی؟؟
ات:ن.....ن......ن......نه
جیمین دور ات میچرخه و قدم میزنه: به هرحال من که میگم
خب اول به بدترین شکل شکنجشون میدم بعدش... (تفنگش رو از جیب شلوارش برمیداره..)
جیمین:بعدش با همین تفنگ میکشمشون
هوم تو که اینو نمیخوای؟
ات:نهههههههههههههه نههههه ترو خدااااااااااا
جیمین:هوم میدونم نمیخوای ولی یبار دیگه فقط یه بار دیگ ببینم از دستوراتم سر پیجی کنی... میره نزدیک صورت ات به چشماش زل میزنه...
جیمین:به بدترین شکل عذابت میدم نمیکشمت فقط میذارم طعم عذاب رو بکشی نتونی از زندگیت لذت ببری فهمیدی یا نه؟
ات:ا....این الان یعنی چ....چی؟ یعنی ک....کاری باهام ن....نداری؟
جیمین:سوال رو با سوال جواب نده*با داد*
من ازت جواب خواستم گفتم چی ؟ گفتم فهمیدی یا نه؟
*جیمین الان خیلی عصبی منم فاز عصبانیت برداشتم🗿*
ات:ن...نه (ات خیلی خرییییییییی خاک تو سر نداشتت بکننن😬🤦🏻♀️🗿)
جیمین:چی گفتی؟؟ گوشم اشتباه شنید نه؟؟ *خنده عصبی میکنه که بعدش با چشاش بد نگات میکنه*
جیمین:حالا بهت میفهمونم دختره ی تخس
دست و پاشو باز میکنه از موهاش میگیره کشون کشون میگیره میبره اتاق قرمز*دلم برای ات سوخت ات خدا رحمتت کنه🥲*
ات:آیییییییی موهامممم ولم کنننننن مگه من چی گفتمم؟؟ (چی نگفتی احمق😐)
جیمین:گفتم که سر پیجی از دستوراتم مساوی با عذاب!!
ات:ا...ارباب ببخشیدددددد
ات:غلط کردممممم
ات:دیگه فرار نمیکنمممممممم😭😭😭
جیمین:با ببخشید گفتن هیچی رو حل نمیکنه باید تقاص پس بدی فهمیدی؟
ات:من که کار بدی انجام ندادممممم (آره جون ننت🗿🔪)
جیمین؛ این اتاق رو دیدی؟
جیمین:با همونایی که از دستوراتم سر پیجی کردن تو همین اتاق شکنجشون دادم کشتمشون
ببین چقدر اتاقش قشنگه*اتاقش از اوناست دوستان چیز خوبی نداره🗿*
🥲🥲🥲🥲🥲🥲🥲🥲🥲🥲🥲🥲🥲🥲🥲🥲🥲🥲🥲🥲🥲🥲
#فیک
#جیمین
#سناریو
پارت ۶
ات:اهههه باز من توهم زدم
بادیگارد که ات نمیدونه:خانم ببخشید میشه این ادرسو رو بهم بگید کجاست؟؟
ات هم میبینه که کسی نیست پس بهش گفت که یهویی به کیسه رو سرش اومد بلندش کردن بردنش گذاشت تو ون
پایان فلش بک
ات:در انباری با صدای خیلی بدی باز شد که فهمیدم جیمینه از ترس چیزی نگفتم
*ات رو بیهوش نکردن دوزتان فقط بستنش به صندلی*
جیمین با پوزخند ترسناکش نزدیک ات شد...
یه سیلی خیلی خیلی محکمی به ات میزنه که مطمئنن دست خودش هم درد گرفت
ات:آخخخخخخخخخ آییییی لپممممممم
جیمین:ببر صداتو* با داد*
جیمین:که از دستم فرار میکنی ها؟؟؟
ات:...هق.....هق.......
جیمین:ببین کوچولو میدونی با ادمایی که به دستورم گوش ندن چیکار میکنم؟؟؟
ات:ن............ن...........ن............ن...........ن.........ن.......نه
جیمین:هوم میخوای بدونی؟؟
ات:ن.....ن......ن......نه
جیمین دور ات میچرخه و قدم میزنه: به هرحال من که میگم
خب اول به بدترین شکل شکنجشون میدم بعدش... (تفنگش رو از جیب شلوارش برمیداره..)
جیمین:بعدش با همین تفنگ میکشمشون
هوم تو که اینو نمیخوای؟
ات:نهههههههههههههه نههههه ترو خدااااااااااا
جیمین:هوم میدونم نمیخوای ولی یبار دیگه فقط یه بار دیگ ببینم از دستوراتم سر پیجی کنی... میره نزدیک صورت ات به چشماش زل میزنه...
جیمین:به بدترین شکل عذابت میدم نمیکشمت فقط میذارم طعم عذاب رو بکشی نتونی از زندگیت لذت ببری فهمیدی یا نه؟
ات:ا....این الان یعنی چ....چی؟ یعنی ک....کاری باهام ن....نداری؟
جیمین:سوال رو با سوال جواب نده*با داد*
من ازت جواب خواستم گفتم چی ؟ گفتم فهمیدی یا نه؟
*جیمین الان خیلی عصبی منم فاز عصبانیت برداشتم🗿*
ات:ن...نه (ات خیلی خرییییییییی خاک تو سر نداشتت بکننن😬🤦🏻♀️🗿)
جیمین:چی گفتی؟؟ گوشم اشتباه شنید نه؟؟ *خنده عصبی میکنه که بعدش با چشاش بد نگات میکنه*
جیمین:حالا بهت میفهمونم دختره ی تخس
دست و پاشو باز میکنه از موهاش میگیره کشون کشون میگیره میبره اتاق قرمز*دلم برای ات سوخت ات خدا رحمتت کنه🥲*
ات:آیییییییی موهامممم ولم کنننننن مگه من چی گفتمم؟؟ (چی نگفتی احمق😐)
جیمین:گفتم که سر پیجی از دستوراتم مساوی با عذاب!!
ات:ا...ارباب ببخشیدددددد
ات:غلط کردممممم
ات:دیگه فرار نمیکنمممممممم😭😭😭
جیمین:با ببخشید گفتن هیچی رو حل نمیکنه باید تقاص پس بدی فهمیدی؟
ات:من که کار بدی انجام ندادممممم (آره جون ننت🗿🔪)
جیمین؛ این اتاق رو دیدی؟
جیمین:با همونایی که از دستوراتم سر پیجی کردن تو همین اتاق شکنجشون دادم کشتمشون
ببین چقدر اتاقش قشنگه*اتاقش از اوناست دوستان چیز خوبی نداره🗿*
🥲🥲🥲🥲🥲🥲🥲🥲🥲🥲🥲🥲🥲🥲🥲🥲🥲🥲🥲🥲🥲🥲
#فیک
#جیمین
#سناریو
۲۱.۰k
۱۶ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.