پارت
𝐌𝐲 𝐝𝐚𝐝𝐝𝐲 🍷
پارت : ۸
علامت های جدید ( تهیونگ : $ )
با صدای الارم بیدار شدم نگا به گوشی کردم خوبه ساعت شیشع دوساعت وقت دارم میخواستم برم برا ادامه ی خواب که یادم اومد چمدون نبستممم
سریع بلند شدم ۳ دست لباس گذاشتم تو چمدون یه دوش ۵ مینی گرفتم و بعد لباس پوشیدمو رفتم پایین بوت سفیدم که تا پایین ساق پام بودو پوشیدمو رفتم بیرون و با قیافه ی خر شرک مواجه شدم
& : سلام پشمک ژونممم بزن بریم اردوووو
+ : بریم ( با قیافه ی پوکر و خنده )
رسیدیم و اتوبوس دم در دانشگاه بود سوار شدیم اخر اخر اتوبوس نشستم پیش پنجره و بورام هم پیشم نشست کم کم همه اومدنو راه افتادیم
۲ ساعت بعد...
& : پشمک ژونم پاشو رسیدیممم
+ : پاشدمم در گوشم داد نزن خر شرک
رفتیم پایین و به گوشه وایسادیم...چه جای قشنگیه
استاد : خب چادر رو خودمون بهتون میدیم ولی اول اسامی کسایی که باید تو یه چادر باشن رو میخونم
چادر اول : ا.ت ، بورام ، جونگکوک ، لانا ، تهیونگ
چادر دوم :...
یه پسری اومد سمتمو گفت :
$ : سلام من تهیونگم فک کنم تو ا.ت باشی از دیدنت خوشبختم ( لبخند )
+ : همچنین تهیونگ ( لبخند )
چادرو از استاد گرفتم و با کمک تهیونگ و بورام درستش کردم و جوگکوکو لانا فقط نگاه میکردن
+ : یه زحمت به خودتون ندید به وقت ( طعنه )
- : نمیدیم همینجوری راحتیم ( پوزخند )
پسره ی عوضی شیطونه میگه یکی بزنم تو اون صورت خوشگلش ( این فیکه و اگر توهینی میکنم از قصد نیست )
+ : پرووو
میخواستم برم بزنمش بورام جلومو گرفت
& : اروم باش دختر شر درست نکن ( اروم )
+ : خو نگا کن چقدر پروعه ( عصبی )
استاد : دانشجو ها بیاید تا ناهار رو سرو کنیم
رفتیم سر میزا نشستیم و منتظر شدیم
ناهرو اوردن و خوردیم...
. غروب .
- : حوصلم سر رفته بیاید یه بازی کنیم ( پوزخند )
ادامه دارد...
اسلاید دوم : استایل ا.ت تو اتوبوس
پارت : ۸
علامت های جدید ( تهیونگ : $ )
با صدای الارم بیدار شدم نگا به گوشی کردم خوبه ساعت شیشع دوساعت وقت دارم میخواستم برم برا ادامه ی خواب که یادم اومد چمدون نبستممم
سریع بلند شدم ۳ دست لباس گذاشتم تو چمدون یه دوش ۵ مینی گرفتم و بعد لباس پوشیدمو رفتم پایین بوت سفیدم که تا پایین ساق پام بودو پوشیدمو رفتم بیرون و با قیافه ی خر شرک مواجه شدم
& : سلام پشمک ژونممم بزن بریم اردوووو
+ : بریم ( با قیافه ی پوکر و خنده )
رسیدیم و اتوبوس دم در دانشگاه بود سوار شدیم اخر اخر اتوبوس نشستم پیش پنجره و بورام هم پیشم نشست کم کم همه اومدنو راه افتادیم
۲ ساعت بعد...
& : پشمک ژونم پاشو رسیدیممم
+ : پاشدمم در گوشم داد نزن خر شرک
رفتیم پایین و به گوشه وایسادیم...چه جای قشنگیه
استاد : خب چادر رو خودمون بهتون میدیم ولی اول اسامی کسایی که باید تو یه چادر باشن رو میخونم
چادر اول : ا.ت ، بورام ، جونگکوک ، لانا ، تهیونگ
چادر دوم :...
یه پسری اومد سمتمو گفت :
$ : سلام من تهیونگم فک کنم تو ا.ت باشی از دیدنت خوشبختم ( لبخند )
+ : همچنین تهیونگ ( لبخند )
چادرو از استاد گرفتم و با کمک تهیونگ و بورام درستش کردم و جوگکوکو لانا فقط نگاه میکردن
+ : یه زحمت به خودتون ندید به وقت ( طعنه )
- : نمیدیم همینجوری راحتیم ( پوزخند )
پسره ی عوضی شیطونه میگه یکی بزنم تو اون صورت خوشگلش ( این فیکه و اگر توهینی میکنم از قصد نیست )
+ : پرووو
میخواستم برم بزنمش بورام جلومو گرفت
& : اروم باش دختر شر درست نکن ( اروم )
+ : خو نگا کن چقدر پروعه ( عصبی )
استاد : دانشجو ها بیاید تا ناهار رو سرو کنیم
رفتیم سر میزا نشستیم و منتظر شدیم
ناهرو اوردن و خوردیم...
. غروب .
- : حوصلم سر رفته بیاید یه بازی کنیم ( پوزخند )
ادامه دارد...
اسلاید دوم : استایل ا.ت تو اتوبوس
- ۹۳
- ۲۱ آذر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط