خواهرم قدر بدان

... خواهرم قدر بدان
چادرت ارثیه زهرا بود
یادگاری که سر زینب بود
و همه
پدر و هر دوبرادر
همه حساس به آن چادر خاکی بودند.
.
تا علی ضربت خورد
گفت زینب گل بابا
علی و آل علی
به فدای تو و این چادر تو
نگذاری که بیفتد به زمین
.
تا حسن شد جگرش پاره به جامی از زهر
گفت خواهر
به همان لحظه مادر
که زمین خورد قسم
چادر از دست نده
.
و گمانم که حسین
وسط معرکه کرب وبلا
یک نگاهش به سوی لشکر دشمن
و نگاهی دگرش سمت همین چادر زینب بوده
هر نگاهی که به خواهر می کرد
چادرش را می دید
فکر و ذکرش و خیالش
همه می شد راحت
.
به گمانم وسط آن گودال
نگران حرم و چادر زینب بوده
همه خون ها به فدای تو و آن چادر تو
زینبم تو حواست باشد.
.
اینک اما امروز
خواهرم
از همان روز نخست
سنبل غیرت ما چادر مشکین تو بود
این همه خون جگر ها
این همه نیزه و سرها
همه رفتند که تو
بشوی چادری و زهرایی

وارث چادر زینب نکند خون به دل مهدی زهرا بکنی؟
دیدگاه ها (۱)

خدایا دوستت دارمبه نام خدایی که هیچ گاه دغدغه ی از دست دادنش...

....ﺍﺷﮏ ﺷﻮﺭ ﺭﻭﺿﻪ ﻫﺎ ﺷﯿﺮﯾﻦ ﺗﺮ ﺍﺯ ﺷﻬﺪ ﻭ ﻋﺴﻞ... ﺳﺮ ﺷﮑﺴﺘﻦ ﺍﺯ ﻏﻤـ...

....... تو کجایی ؟شده ام باز هواییچه شود جمعه ی این هفته بیا...

وقتی دست هایت رانذر مرتب کردن حجابت می کنیوقتی چشم هایت را ب...

⁨⁨⁨⁨حتما بخوانید👇🏼😭💔رخت عزایت را به تن کردم عزیزماصلا خودم ر...

داعشی ها محاصره اش کردن، تا تیر داشت مقاومت کرد و جنگید، تیر...

حس های ممنوعه🍷🥂۱۴

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط