باز آهنگ جنون می زنی ای تار امشب
باز آهنگ جنون می زنی ای تار امشب
گویمت رازی و در پرده نگهدار امشب
آنچه زان تار سر زلف کشیدم شب و روز
مو به مو جمله کنم پیش تو اظهار امشب
عشق، همسایه دیوار به دیوار جنون
جلوه گر کرده رخش از در و دیوار امشب
هر کجا می نگرم جلوه کند نقش نگار
کاش یک بوسه دهد زین همه رخسار امشب
از فضا بوی دل سوخته ای می آید
تا که شد باز در آن حلقه گرفتار امشب؟
سوزی و ناله بیجا نکنی ای دل زار
خوب با شمع شدی همدل و همکار امشب
ای بسا شب که بروز تو نشستیم ای شمع
کاش سوزیم چو پروانه به یکبار امشب
آتش است این نه سخن بس کن از این قصه عماد
ورنه سوزد قلمت دفتر اشعار امشب
عماد خراسانی
گویمت رازی و در پرده نگهدار امشب
آنچه زان تار سر زلف کشیدم شب و روز
مو به مو جمله کنم پیش تو اظهار امشب
عشق، همسایه دیوار به دیوار جنون
جلوه گر کرده رخش از در و دیوار امشب
هر کجا می نگرم جلوه کند نقش نگار
کاش یک بوسه دهد زین همه رخسار امشب
از فضا بوی دل سوخته ای می آید
تا که شد باز در آن حلقه گرفتار امشب؟
سوزی و ناله بیجا نکنی ای دل زار
خوب با شمع شدی همدل و همکار امشب
ای بسا شب که بروز تو نشستیم ای شمع
کاش سوزیم چو پروانه به یکبار امشب
آتش است این نه سخن بس کن از این قصه عماد
ورنه سوزد قلمت دفتر اشعار امشب
عماد خراسانی
۳.۰k
۲۷ مهر ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.