𝓕𝓪𝓴𝓮 𝓛𝓸𝓿𝓮
𝓕𝓪𝓴𝓮 𝓛𝓸𝓿𝓮
پارت 5
دیدم اونا رفتن وقتی سرمو برگردوندم دیدم جانگ می داره میاد وقتی اومد گفت سلام بعد گفت هعی شما هفتا پسر قایم شدید بیاید بیرون اونا هم اومدن بیرون که جانگ بهشون گفت مرسی و دستبند رو گرفت و رفت منم گفت ببخشید اون با همه سرده ولی با من بهتره که کراش من یا کراش دانشگاه کیم تهیونگ
گفت چرا داخل پروندش مشخصات درستی از خانوادش نداده و گفته از یه خانواده ی عادیه و یه چیزای الکی سر همه منم گفت مهمون من چای دعوت باشید بفرمایید داخل منظورم رو فهمیدن و رفتیم داخل ..
از زبان کوک
رفتین داخل و اتاق اونا رو دیدیم که از ما هم با مجهز تر بود یونا داشت همه جارو بهمون نشون میداد که دیدم جانگ با یه لباش شنای مشکی پرید داخل است
استخر ،استخر اونا از مال ما بزرگتر و مجهز تر بود یونا اومد گفت اینجا هم استخرمون هست وووو که گفت بفرمایید تو اتاق رفتیم تو اتاق یونا که رنگی رنگی و کلی چیز کیوت عین ته داخلش بود (میدونم اتاق ته اونطور نیست فیکه فقط فیکه ) که نشستیم رو تخت و یونا گفت از نامجون شروع میکنیم و به ترتیب نامجون گفت چرا مشخصاتش درباره خانوادش اینطور و مدیر کاری باهاش نداشت یونا هم گفت اگه بگم قول بدید به کسی چیزی نگید خب پدر مادر جانگ می ...........
کم بود ببخشید
پارت 5
دیدم اونا رفتن وقتی سرمو برگردوندم دیدم جانگ می داره میاد وقتی اومد گفت سلام بعد گفت هعی شما هفتا پسر قایم شدید بیاید بیرون اونا هم اومدن بیرون که جانگ بهشون گفت مرسی و دستبند رو گرفت و رفت منم گفت ببخشید اون با همه سرده ولی با من بهتره که کراش من یا کراش دانشگاه کیم تهیونگ
گفت چرا داخل پروندش مشخصات درستی از خانوادش نداده و گفته از یه خانواده ی عادیه و یه چیزای الکی سر همه منم گفت مهمون من چای دعوت باشید بفرمایید داخل منظورم رو فهمیدن و رفتیم داخل ..
از زبان کوک
رفتین داخل و اتاق اونا رو دیدیم که از ما هم با مجهز تر بود یونا داشت همه جارو بهمون نشون میداد که دیدم جانگ با یه لباش شنای مشکی پرید داخل است
استخر ،استخر اونا از مال ما بزرگتر و مجهز تر بود یونا اومد گفت اینجا هم استخرمون هست وووو که گفت بفرمایید تو اتاق رفتیم تو اتاق یونا که رنگی رنگی و کلی چیز کیوت عین ته داخلش بود (میدونم اتاق ته اونطور نیست فیکه فقط فیکه ) که نشستیم رو تخت و یونا گفت از نامجون شروع میکنیم و به ترتیب نامجون گفت چرا مشخصاتش درباره خانوادش اینطور و مدیر کاری باهاش نداشت یونا هم گفت اگه بگم قول بدید به کسی چیزی نگید خب پدر مادر جانگ می ...........
کم بود ببخشید
۵.۳k
۲۶ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.