بیرحمی است این که نخواهی ببینمت

بی‌رحمی است این که نخواهی ببینمت
می‌دانم این که چشم به راهی ببینمت

گیسوی خویش را یله کن بافه بافه کن
تا ماه ‌تر میان سیاهی ببینمت

در شام من ستاره‌ی دنباله‌دار باش
چرخی بزن که نامتناهی ببینمت

در چاه سینه‌ ای دل غافل چه می‌کنی؟
بیرون بیا کبوتر چاهی ببینمت

در غرفه‌های نقش جهان چون صدا بپیچ
تا در شکوه و شوکت شاهی ببینمت

چندی است خو گرفته دلم با ندیدنت
عمری نمانده است الهی ببینمت...

#سعید_بیابانکی
دیدگاه ها (۱)

از سالیان دور :چو تاک اشک فشاندی شراب از آب در آمدعرق به گون...

گاهی خوب هستمگاهی بدمیانگین که بگیری بی تُ هیچم ...

می توﺍﻥ ﻋﺎﺷﻖ ﺑﻮد...مردم ﺷﻬﺮ ﻭﻟﯽ می گوﯾﻨﺪ:ﻋﺸﻖ یعنی ﺭﺥِ ﺯﯾﺒﺎﯼِ...

💜 به بهانۀ دلتنگیپرده های اتاق را کنار می زنمتا باد،از شمالی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط