شب بود پسری تصادف کردخون زیادی ازش رفته بودلحظه های آ

شب بود پسری تصادف کرد...خون زیادی ازش رفته بود،لحظه های آخرش گوشیشو برداشت،نوشت:میای بریم؟یکی ارسال کرد به رفیقش یکی واسه عشقش..
عشقش جواب داد این موقع شب بگیر بخواب بای...
رفیقش جواب داد کجا؟؟تنها نری وایستا منم بیام..
پسر لبخندی زد و چشاشو بست...
#فدای_رفیقای_بامرام
#melika
دیدگاه ها (۲)

یهـ روز دیـدمشـــگفتــــ: بهـ_درکـــ(!).برامـ جالــب شـد✔ گف...

⇩ جَدیـــــــداً ⇩یـهـ جورے رَفتـــار میکُنَــــمکـہ هَمـــہ...

خَـنـدهـ هایِـ اَلَڪیـ☺ گوشـ هایِـ خیـســ💦 چِشـمـ هـایِـ قِـ...

یکی بود.....یکی نبود:)#melika

طُلـــوعِ طَلـــآیـی چندشآتی jk P.2 برگشت خونه بالاخره ا...

part20

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط