نخند جانم

نخند جانم
نخند ...
آدم دست و پایِ دلش
میانِ چالِ گونه ات می‌شڪند
تو نخند
مے ترسم نقاش ها
لبخندت را نقاشے ڪنند
عڪاس ها لبخندت را ثبت ڪنند
شاعرها از لبخندت غزل بگویند
نویسنده ها ڪتابت ڪنند
بعد منِ دست و پا شڪسته
چطور با یک شهر روبرو شوم ؟!
رحم ڪن !
یواشکی بخند ، فقط براے من ...
دیدگاه ها (۱)

تو کنارم باش "من"عشق را چنان به وجد می آورم که فنجان زندگی ر...

صدا ڪن مراصدای تو آرامش بی انتهاستو مرا بخوان ڪه صدایت زیبات...

تمام دنیا را گشته امکنار تو اما ، دنیای دیگریست!

شده یک باره دلت هی نوسان پخش کند قلب اخبار بد از روح و روان ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط