السلام علیک یا رقیه الحسین (ع)
السلام علیک یا رقیه الحسین (ع)
شده کوتاه چادرم یعنی
خویش را بین شعله ها دیدم
رنگ و رویم پریده میدانی
چند روزی گرسنه خوابیدم
کودکان گرم بازی اما من
با عمه حرف میزدم آرام
گله از چشمهای نامحرم
از یتیمی از این همه دشنام
دختر حرمله چه مغرور است
به من از بام دست تکان میداد
او خبر دار شده یتیم شده ام
پدرش را به من نشان میداد
گریه میکرد هر که چشمش بر
حال و روز اسیری ام افتاد
هفت سالم نیامده بابا
زود دندانه شیری ام افتاد
با التهاب آمد و با اضطراب رفت
کوچکترین ستاره ای که دنباله ای نداشت
از دامنش بجای کفن استفاده شد
کوچکترین شهید که غساله ای نداشت
صیاد از ضعیفی صیدت عجب نکن
این ماهی کبود شده باله ای نداشت
شده کوتاه چادرم یعنی
خویش را بین شعله ها دیدم
رنگ و رویم پریده میدانی
چند روزی گرسنه خوابیدم
کودکان گرم بازی اما من
با عمه حرف میزدم آرام
گله از چشمهای نامحرم
از یتیمی از این همه دشنام
دختر حرمله چه مغرور است
به من از بام دست تکان میداد
او خبر دار شده یتیم شده ام
پدرش را به من نشان میداد
گریه میکرد هر که چشمش بر
حال و روز اسیری ام افتاد
هفت سالم نیامده بابا
زود دندانه شیری ام افتاد
با التهاب آمد و با اضطراب رفت
کوچکترین ستاره ای که دنباله ای نداشت
از دامنش بجای کفن استفاده شد
کوچکترین شهید که غساله ای نداشت
صیاد از ضعیفی صیدت عجب نکن
این ماهی کبود شده باله ای نداشت
۳۴۷
۳۰ شهریور ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.