السلام علیک یا باقرالعلوم
السلام علیک یا باقرالعلوم
.
✔بابت شعر از سادات عذر میخوام
.
زخمی زهری بود و بر غم مبتلا بود
.
زهر جگر سوزی که بر دردش دوا بود
.
پنجاه سالِ عمر او با درد بگذشت
.
پنجاه سال، او روضه دار کوچه ها بود
.
تب می نمود و یاد مادر گریه می کرد
.
او خوب با سردرد و سیلی آشنا بود
.
لب تشنه بود و زهر آتش زد به جانش
.
چون یادگاری حسین و مجتبی بود
.
عادت به «لایوم کیومک» داشت حرفش
.
یعنی گریز حرف هایش کربلا بود
.
در خاطرش مانده شلوغی های گودال
.
جد غریبش را که زیر دست و پا بود
.
جد غریبی که لباسش را ربودند
.
غسل و کفن، زخم زیاد و بوریا بود
.
جد غریبی که سرش منزل به منزل
.
گاهی به نیزه، گاه در طشت طلا بود
.
رنگ رخ او شد کبود و زرد؛ جان داد
.
مانند دایی قاسمش از درد جان داد
.
التماس دعا..
.
✔بابت شعر از سادات عذر میخوام
.
زخمی زهری بود و بر غم مبتلا بود
.
زهر جگر سوزی که بر دردش دوا بود
.
پنجاه سالِ عمر او با درد بگذشت
.
پنجاه سال، او روضه دار کوچه ها بود
.
تب می نمود و یاد مادر گریه می کرد
.
او خوب با سردرد و سیلی آشنا بود
.
لب تشنه بود و زهر آتش زد به جانش
.
چون یادگاری حسین و مجتبی بود
.
عادت به «لایوم کیومک» داشت حرفش
.
یعنی گریز حرف هایش کربلا بود
.
در خاطرش مانده شلوغی های گودال
.
جد غریبش را که زیر دست و پا بود
.
جد غریبی که لباسش را ربودند
.
غسل و کفن، زخم زیاد و بوریا بود
.
جد غریبی که سرش منزل به منزل
.
گاهی به نیزه، گاه در طشت طلا بود
.
رنگ رخ او شد کبود و زرد؛ جان داد
.
مانند دایی قاسمش از درد جان داد
.
التماس دعا..
۸۵۳
۲۹ شهریور ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.