میخواهم برای تو نامه بنویسم

می‌خواهم برایِ تو نامه بنویسم
می‌ترسم؛
پست‌چی عاشق‌ت شود
کبوتر برگردد
دق کند وُ دوریت را بمیرد
می‌خواهم برایِ تو نامه بنویسم
می‌ترسم،
شهر رفتنت را بفهمد
رود نبودنت را مراب شود وُ
خواب، شب را کابوس کند
می‌ترسم؛
در راه، به‌باد برود
بعد به‌دستِ چوپانی برسد وُ
هوایِ گوسفندانش را رها کند وُ
به هوایِ تو
گوسفند شود!
می‌ترسم؛
جاده راه نرود
بن بست شود
خانه خراب شود وُ
در، به لنگه بچرخد وُ لج کند وُ
تو نیستی را.. زنگ بزند
می‌خواهم برایِ تو نامه بنویسم
می‌ترسم!
می‌ترسم باز عاشقت شوم...

 

"افشین صالحی"
دیدگاه ها (۱)

ﻣﺮﺍ ﺁﺗﺶ ﺻﺪﺍ ﮐﻦ، ﺗﺎ ﺑﺴﻮﺯﺍﻧﻢ ﺳﺮﺍﭘﺎﯾﺖﻣﺮﺍ ﺑﺎﺭﺍﻥ صدا ﺩﻩ، ﺗﺎ ﺑﺒﺎﺭﻡ...

دوست داشتنگاهی وقت ها سنگین استبه سانسنگینیِ لیاقت دوست داشت...

من رویا دارمرویای من بوسه ای ستوقتِ خوابو چشمانی که وقت بیدا...

#غمنامه‌ای‌برای‌طُ...گاهی شعر میخوانم ولی چه سود در خاطرم نم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط