روزی احمد با تعداد زیادی مجله که تصاویر خواننده ها و رقاص

روزی احمد با تعداد زیادی مجله که تصاویر خواننده ها و رقاصه روی اون بود اومد خونه، مامان گفت: احمد جان اینا چیه آوردی ؟چرا خریدی؟ احمد رفت طرف باغچه و مجله ها رو اتیش زد و گفت مامان اینا رو از باجه سر کوچه خریدم تا هم محله ای هام به گناه نیوفتن، مامان گفت: پولشو از کجا آوردی؟ گفت: حقوق کار تابستونم رو استفاده کردم، مامان گفت: مگه نمی خواستی موتور بخری؟ گفت: هر چی فکر کردم دیدم موتور منو تا سر کوچه می بره ولی این کار تا بهشت. مامان گفت: ولی تو این شهر که فقط همین یه باجه نیست!. احمدگفت: می دونم ولی وقتی مُردم به خدا میگم وسع من در همین حد بود. (اینچنین بود کودکی شهید احمد کشوری ) شادی روح شهدا وامام شهدا صلوات
دیدگاه ها (۵)

ﺗﺎ ﻣﯽﺁﻣﺪ ﺣﻮﺍﺳﺶ ﺭﺍ ﺟﻤﻊ ﺩﺭﺳﺶ ﮐﻨﺪ ﯾﮏ ‏«ﺩﯾﻨﮓ ﺩﯾﻨﮓ ‏» ﺑﯽﻣﻮﻗﻊ ﺗﻤﺎﻡ...

خبرنگاری از ایت الله جنتی پرسید شما پیر شده اید ولی هنوز در ...

خدا کریم است یعنی چه؟شخصی نزد پیامبر (صلی الله علیه و آله) آ...

تنهابازمانده ی یک کشتی شکسته توسط جریان آب به جزیره ای دوراف...

چند پارتی جونگوون p۵

فیک عشق ابدی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط