سناریو

یشب عادی در خوابگاه بنگتن...
ک
سپ « سلاممممم برا اهل منزل...ویسکی، ودکا، سوجو، آبجو، شراب سرخ...تهیه شد
امشب میترکونیممم....

کوک « ایول من میرم لیوان هارو بیارم...

نامی « فرزندم کی گفته تو هم قراره بخوری؟

کوک « وادفاخ؟! من الان ۲۵ سالمهههه! بچه نبسم بمولا ಥ‿ಥ

جیمین « آی آی...کمککککـ...بابا مراسم مشروب خوریتون برا بعد...کمکک منو ازدست جین هیونگ نجات دهیددد

یونگی « جین...چیکار داری میکنی با بچه؟

جین « جرعت رو انتخاب کرد منم معجون بسیار عجیب اما بسیار نوآورانه خودم رو میخوام بهش بدم ک نمیخوره...وایسا...

«یکی زد تو دلش دهنش باز شد، معجون ریخت تو دهنش»

تهیونگ « عوا خاک عالم تو سر پی دی نیم...این چرا بیهوش شد...

هوپ « هیونگ احیانا سمی...داروی خواب آوری نریختی؟!

جین « عواااا دارو خواب آور ریختم توش خاک!
.
.
کوک « ی فکری دارم بیاین به سلامتی جیمین هیونگی بزنیم که خوابه و مارو با این همه مشروبای خوشمزه تنها گذاشته...بزنیم.

نامجون « موافقمـ..

*رسیدن سر میز*

جیمین « بلک پینک این ده دینامیت....! ایموت لایک داینامایت...هعی...سس خوردم بعدشم ماست...

یونگی « چرا نفهمیدیم خودشوب موش مردگی زده تا مشروبا رو بخوره-_-

اعضا«
مشروبا«
دیدگاه ها (۲۱)

#vmin #myedit حیقققق

چند پارتی نامی💕🏩🧸 p¹

My lovely mafia🍷🧸🐾 p²⁹

My lovely mafia🍷🧸🐾 p²⁸

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط