شهادت آقا امام موسی بن جعفر خدمت امام زمان عج و شیعیان تس

شهادت آقا امام موسی بن جعفر خدمت امام زمان عج و شیعیان تسلیت باد....

داستان ملاقات مجلسی اول با امام زمان عج....
علامه می‌فرمودند:
«من در اوائل بلوغ سخت در طلب رضای خداوند بودم به طوری که آرامش نداشتم و همواره مشغول ذکر او بودم تا اینکه وقتی در میان خواب و بیداری دیدم حضرت صاحب الزمان «صلوات اللّه علیه» در جامع قدیم اصفهان نزدیک درب طنبی که اکنون مدرسه است ایستاده‌اند.
من سلام کردم و خواستم پای او را ببوسم. حضرت مرا گرفته و مانع شدند. پس دستشان را بوسیدم و مسائلی را که بر من مشکل شده بود از وی پرسیدم. از جمله اینکه چون من در نمازهایم دچار این وسوسه شده بودم که این نمازها آن‌چنان که از من خواسته شده نیست، لذا نمازهایم را قضا می‌کردم و ازاین‌رو به نماز شب نمی‌رسیدم و راجع به این موضوع از استادم شیخ بهائی رحمة اللّه پرسیده بودم و ایشان گفته بودند: نماز ظهر و عصر و مغرب را که قضا می‌کنی به قصد نماز قضا و نماز شب بجا بیاور و من همین کار را می‌کردم، خلاصه از حضرت حجّت علیه السّلام پرسیدم: نماز شب بخوانم؟ فرمود: بخوان ولی نه آنچنان که تاکنون می‌کردی.

مسائل دیگری نیز پرسش کردم که در ذهنم نمانده سپس عرض کردم: ای مولای من، در هرزمان برای من میسّر نیست که به حضور شما برسم پس کتابی به من مرحمت فرمائید که دائما برطبق آن عمل کنم فرمود: کتابی برای تو، به مولانا محمّد التاج داده‌ام برو و از او بگیر، من که در خواب، آن شخص را می‌شناختم از در مسجد که مقابل صورت مبارک آن حضرت بود به سوی دار البطیخ-که محلّه‌ای از اصفهان است-خارج شدم تا به آن شخص رسیدم او تا مرا دید گفت: حضرت صاحب علیه السّلام تو را به سوی من فرستاده؟ گفتم: آری، پس از جیب خود کتابی قدیمی بیرون آورد که چون آن را گشودم دانستم کتاب دعاست. پس آن را بوسیدم و بر چشمان خود گذاشتم و از آنجا به سوی حضرت صاحب الامر علیه السّلام رفتم.
در این هنگام از خواب بیدار شدم ولی آن کتاب با من نبود و تا صبح گریه و زاری می‌کردم که آن کتاب را از دست داده‌ام نماز صبح را با تعقیبات خواندم و در ذهنم بود که مقصود حضرت از (مولانا محمّد) شیخ بهائی است که به خاطر اشتهارش او را تاج نامیدند.

خلاصه به مدرسه که در مجاورت مسجد جامع بود رفتم دیدم شیخ، مشغول مقابله کردن صحیفه سجادیّه است و سیّد صالح قرائت می‌کرد، من ساعتی نشستم تا کار مقابله پایان یافت. . . من با گریه به نزد شیخ رفتم و جریان خواب خود را با حال گریه برای ایشان نقل کردم و گفتم که گریه من برای از دست دادن آن کتاب است.
فرمود: بشارت باد تو را به علوم الهی و معارف یقین و آنچه که دائما در طلب آن بودی از مقامات معنوی. . . ، ولی قلب من آرام نشد و گریان و اندیشناک بیرون رفتم ناگهان به قلبم افتاد که بدان سو بروم که در خواب بدانجا رفته بودم و خلاصه رفتم تا به دار البطیخ رسیدم در آنجا مرد صالحی را که اسمش آقا حسن و لقب «تاج» بود دیدم و بر او سلام کردم.
او گفت: فلانی کتاب‌هایی از وقف پیش من است که هرکدام از طلاّب می‌گیرند به شرائط وقف عمل نمی‌کنند و تو عمل می‌کنی بیا این کتاب‌ها را ببین و هرکدام را که نیاز داری بردار من با او به مخزن کتاب‌ها رفتم پس اول کتابی که به من داد همان کتابی بود که در خواب دیده بودم لذا شروع به گریه و زاری کردم و گفتم: همین مرا بس است و یادم نیست که آیا آن خواب را هم برای او نقل کردم یا نه و به نزد شیخ آمدم و شروع کردم به مقابله با نسخه‌ای که جدّ پدر او از نسخه شهید نوشته بود و شهید هم از نسخه عمید الرۆساء و ابن السکون نوشته بوده و با نسخه ابن ادریس مقابله کرده بود. . . و نسخه‌ای که حضرت صاحب الامر به من عطا فرموده بود نیز به خط شهید بود و خیلی موافقت باهم داشت و چون من از مقابله فراغت یافتم مردم در نزد من شروع به مقابله کردند و به برکت عطای حضرت حجّت «صلوات اللّه علیه» صحیفه کامله در همه بلاد مانند خورشید، طالع شد و در هر خانه‌ای راه یافت مخصوصا در اصفهان که اکثر مردم، چند نسخه از صحیفه تهیه کردند و اکثر آنان از صلحاء و اهل دعا گردیدند. و بسیاری از آنان مستجاب الدعوه شدند.
و این آثار، همه معجزه حضرت صاحب علیه السّلام است و من نمی‌توانم علومی را که خداوند به سبب صحیفه، به من عطا فرموده شماره کنم و این از فضل الهی بر ما می‌باشد....



پیج مسیر ملکوت

http://line.me/ti/p/%40zco6647c
دیدگاه ها (۴)

بسم الله الرحمن الرحیم نامه 25: حمایت از ...

زندان گرفتهحتی صدای مرد زندان ‌بان گرفتهحتی زنی بداز ساحتش ب...

صدای ساز و آواز بلند بود. هرکس که از نزدیک آن خانه می‏گذشت، ...

(عکس باز بشه)یعنی خدا میدونه چقد حال کردم با این حرف امام خا...

السلام علیک یا حجت الله فی ارضه ع

🌹مسمومیت و شهادت حضرت ام البنین علیها السلام توسط بنی امیه♦️...

درسنامه مهدویت ادامه اشتراکات روایات مهدوی میان اهل سنت و #ت...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط