my black star
my black star
ستاره مشکی من
p 9
کوک اومد و برآید استایل بغلش کرد و برد خونه
کوک:امشب باید زود بخوابیم فردا به فرانسه پرواز داریم
ا.ت:چی، چرا فرانسه
کوک:پرنس جان مگی مارو به کاخ توی فرانسه دعوت کرده ، مث اینکه یادت رفته با ثروت مندیم، ولی اون مارو جدا دعوت کرده و هنوز هیجی درمورد ما نمیدونه بهتره باهم بریم تا دیگه خودمون رو معرفی کنیم (بچه ها واقعا نمیدونم این اسم رو از کجام در اوردم🚶♀️😂)
ا.ت:اوم،اکی
کوک:اون هر*زه که بلایی سرت نیاورد؟
ا.ت: نه باو ، از همون اول هم میدونستم جاسوسه و بهم نمیگه
حالا دیگه ولش بریم بخوابیم
کوک:اک
برش زمانی صبح تو فرودگاه
>دینگ دینگ دینگ، پرواز به مقصد پاریس<
کوک:ا.ت بریم
تو هواپیما نشستن و رفتن پاریس
برش زمانی شب به وقت مهمونی
ا.ت و کوک از لیموزین پیاده شدن و دستای همو به صورت کلاسیک گرفته بودن(اسم این مدل دست گرفتن رو یادم نمیاد)
و رفتن داخل همه چشم ها به اونا بود چون اونا واقعا میدرخشیدن
کوک رفت سرویس ،ا.ت هم اونجا داشت ش*راب میخورد تا اینکه یه مرد مزاحمش شد
و کوک اومد دید اون مرده داره با ات حرف میزنه، یه مشت زد تو سرت مرده که مرده پرت شد و خون بالا آورد
ا.ت:کوک تروخدا آروم باششش
کوک: چطور آروم باشممممم
ا.ت:اون کاری نکردد
کوک:ولی میخواست بهت دست بزنه مگه من نگفتم لباس باز نپوشششش
ا.ت:ببخشیددد
کوک اومد و کتش رو روی شونه ی ا.ت گذاشت تا کسی بدن زیباش رو نبینه
اون مهمونی تموم شد و.....
شرطا
کامنت ۱۵
لایک ۱۶
اسلاید ۲ لباس ا.ت،اسلاید ۳ لباس کوک،اسلاید ۴ لیموزین،اسلاید ۵ داخل لیموزین ،اسلاید ۶ و ۷ قصر
ستاره مشکی من
p 9
کوک اومد و برآید استایل بغلش کرد و برد خونه
کوک:امشب باید زود بخوابیم فردا به فرانسه پرواز داریم
ا.ت:چی، چرا فرانسه
کوک:پرنس جان مگی مارو به کاخ توی فرانسه دعوت کرده ، مث اینکه یادت رفته با ثروت مندیم، ولی اون مارو جدا دعوت کرده و هنوز هیجی درمورد ما نمیدونه بهتره باهم بریم تا دیگه خودمون رو معرفی کنیم (بچه ها واقعا نمیدونم این اسم رو از کجام در اوردم🚶♀️😂)
ا.ت:اوم،اکی
کوک:اون هر*زه که بلایی سرت نیاورد؟
ا.ت: نه باو ، از همون اول هم میدونستم جاسوسه و بهم نمیگه
حالا دیگه ولش بریم بخوابیم
کوک:اک
برش زمانی صبح تو فرودگاه
>دینگ دینگ دینگ، پرواز به مقصد پاریس<
کوک:ا.ت بریم
تو هواپیما نشستن و رفتن پاریس
برش زمانی شب به وقت مهمونی
ا.ت و کوک از لیموزین پیاده شدن و دستای همو به صورت کلاسیک گرفته بودن(اسم این مدل دست گرفتن رو یادم نمیاد)
و رفتن داخل همه چشم ها به اونا بود چون اونا واقعا میدرخشیدن
کوک رفت سرویس ،ا.ت هم اونجا داشت ش*راب میخورد تا اینکه یه مرد مزاحمش شد
و کوک اومد دید اون مرده داره با ات حرف میزنه، یه مشت زد تو سرت مرده که مرده پرت شد و خون بالا آورد
ا.ت:کوک تروخدا آروم باششش
کوک: چطور آروم باشممممم
ا.ت:اون کاری نکردد
کوک:ولی میخواست بهت دست بزنه مگه من نگفتم لباس باز نپوشششش
ا.ت:ببخشیددد
کوک اومد و کتش رو روی شونه ی ا.ت گذاشت تا کسی بدن زیباش رو نبینه
اون مهمونی تموم شد و.....
شرطا
کامنت ۱۵
لایک ۱۶
اسلاید ۲ لباس ا.ت،اسلاید ۳ لباس کوک،اسلاید ۴ لیموزین،اسلاید ۵ داخل لیموزین ،اسلاید ۶ و ۷ قصر
۱۳.۷k
۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.