my black star
my black star
ستاره مشکی من
p 8
کوک ا.ت رو ،رو تخت میندازه
کوک:پس به من چه ربطی داره هان؟
ا.ت:گوه خوردممممم کوک
کوک:دیگه دیره بیب(درحال کر*دن)
ا.ت:حاحححححححححح، کوک تروخدا تمومش کن
کوک:عا بیب یه مارک گذاشتم رو گردنت
ا.ت:کوک التماست میکنم آروم ترررر، تروخدا، دیگه ازین زندگی خسته شدم
(با بغض و درحال گریه کردن)
کوک که میدونست ا.ت افسردست ولش کرد و اومد بغلش کرد و در آغوش گرفتش
کوک:هیش کوچولی من کاریت ندارم،اروم باش
ا.ت اروم شد ولی بازم داشت گریه می کرد
تا اینکه تو بغل کوک خوابش برد
برش زمانی صبح
ویو ا.ت
بیدار شدم یه دوش ۱۰ مینی گرفتم بعدش از کوک اجازه گرفتم برم پیش چا جانگ(دوستش) ،کوک هم اجازه داد و حاضر شدم و سوئیچ اونکی ماشینم رو گرفتم و رفتم
پایان ویو ا.ت
ویو کوک
بیدار شدم و دیدم یه فرشته تو بغلم راحت خوابیده، دیدم نم نم چشماش رو باز کرد و بیدار شد صبح بخیر گفت و رفت دوش بگیره اومد و ازم اجازه گرفت که بره پیش دوستش منم بهش اجازه دادم چون میخواستم یذره استراحت کنه ،ولی من نمیدونستم دوستش چیکاره بوده برای همین یه آدم دنبالشون فرستادم تا همه چی رو بهم گزارش بده
پایان ویو کوک
<چا جانگ یا رو با ■ نشون میدم>
■:هایییی ا.ت
ا.ت:سلام
■:ا.ت چی شده چرا پوکر فیسی؟
ا.ت:هیچی ولش حاضری دیگه بریم
■:اوممم باشه ا.ت جوننن :>>>>
رفتن بیرون
چا جانگ با آموزش هایی که دیده بود فهمیده بود که یکی داره دنبالشون میکنه ، اون میخواست ا.ت رو بکشه و میدونست که اون آدم رو کوک فرستاده(ا.ت نمیدونه دوستش جاسوسه)
<کوک هم رفته بود با تهیونگ مأموریت ولی بازم آدمش همه چی رو بهش گزارش میداد فعلا همه چی اکی بود >
■:میگم ا.ت چه خبر (درحال پیاده روی)
ا.ت:هیچی کوک هرشب فقط داره به فاکم میده اگه همینجوری ادامه بده حامله میشم
■:این بده، ولی من که درک نمیکنم سینگلم😂🚶♀️
ا.ت خنده زورکی میکنه
تا اینکه چا جانگ یه چاقو از پشتش در میاره و به ا.ت حمله میکنه
ا.ت که اصن ازین چیزا نمیترسه راحت چاقو رو از دستش کشید
آدم کوک به کوک زنگ میزنه و همه چی رو میگه که ا.ت هم خیلی راحت نزاشت بحش حمله کنه
کوک:چیییییی آدرس رو بده همین الان میام
تهیونگ:کوک الان نمیتونی بری
کوک:خفه شوو
کوک میاد و دست ا.ت رو میکشه سمت خودش و لبش رو ل*باش میزاره و کیس انجام میده
چا جانگ که میدونست با آدم های بدی در افتاده بود عین سگ ترسید و فرار کرد
کوک هم......
بچه ها ببخشید دیر گذاشتم بخاطر درسا و وقت نمی کنم
اسلاید ۲ ماشین ا.ت
اسلاید ۳ لباس ا.ت و چا جانگ
ستاره مشکی من
p 8
کوک ا.ت رو ،رو تخت میندازه
کوک:پس به من چه ربطی داره هان؟
ا.ت:گوه خوردممممم کوک
کوک:دیگه دیره بیب(درحال کر*دن)
ا.ت:حاحححححححححح، کوک تروخدا تمومش کن
کوک:عا بیب یه مارک گذاشتم رو گردنت
ا.ت:کوک التماست میکنم آروم ترررر، تروخدا، دیگه ازین زندگی خسته شدم
(با بغض و درحال گریه کردن)
کوک که میدونست ا.ت افسردست ولش کرد و اومد بغلش کرد و در آغوش گرفتش
کوک:هیش کوچولی من کاریت ندارم،اروم باش
ا.ت اروم شد ولی بازم داشت گریه می کرد
تا اینکه تو بغل کوک خوابش برد
برش زمانی صبح
ویو ا.ت
بیدار شدم یه دوش ۱۰ مینی گرفتم بعدش از کوک اجازه گرفتم برم پیش چا جانگ(دوستش) ،کوک هم اجازه داد و حاضر شدم و سوئیچ اونکی ماشینم رو گرفتم و رفتم
پایان ویو ا.ت
ویو کوک
بیدار شدم و دیدم یه فرشته تو بغلم راحت خوابیده، دیدم نم نم چشماش رو باز کرد و بیدار شد صبح بخیر گفت و رفت دوش بگیره اومد و ازم اجازه گرفت که بره پیش دوستش منم بهش اجازه دادم چون میخواستم یذره استراحت کنه ،ولی من نمیدونستم دوستش چیکاره بوده برای همین یه آدم دنبالشون فرستادم تا همه چی رو بهم گزارش بده
پایان ویو کوک
<چا جانگ یا رو با ■ نشون میدم>
■:هایییی ا.ت
ا.ت:سلام
■:ا.ت چی شده چرا پوکر فیسی؟
ا.ت:هیچی ولش حاضری دیگه بریم
■:اوممم باشه ا.ت جوننن :>>>>
رفتن بیرون
چا جانگ با آموزش هایی که دیده بود فهمیده بود که یکی داره دنبالشون میکنه ، اون میخواست ا.ت رو بکشه و میدونست که اون آدم رو کوک فرستاده(ا.ت نمیدونه دوستش جاسوسه)
<کوک هم رفته بود با تهیونگ مأموریت ولی بازم آدمش همه چی رو بهش گزارش میداد فعلا همه چی اکی بود >
■:میگم ا.ت چه خبر (درحال پیاده روی)
ا.ت:هیچی کوک هرشب فقط داره به فاکم میده اگه همینجوری ادامه بده حامله میشم
■:این بده، ولی من که درک نمیکنم سینگلم😂🚶♀️
ا.ت خنده زورکی میکنه
تا اینکه چا جانگ یه چاقو از پشتش در میاره و به ا.ت حمله میکنه
ا.ت که اصن ازین چیزا نمیترسه راحت چاقو رو از دستش کشید
آدم کوک به کوک زنگ میزنه و همه چی رو میگه که ا.ت هم خیلی راحت نزاشت بحش حمله کنه
کوک:چیییییی آدرس رو بده همین الان میام
تهیونگ:کوک الان نمیتونی بری
کوک:خفه شوو
کوک میاد و دست ا.ت رو میکشه سمت خودش و لبش رو ل*باش میزاره و کیس انجام میده
چا جانگ که میدونست با آدم های بدی در افتاده بود عین سگ ترسید و فرار کرد
کوک هم......
بچه ها ببخشید دیر گذاشتم بخاطر درسا و وقت نمی کنم
اسلاید ۲ ماشین ا.ت
اسلاید ۳ لباس ا.ت و چا جانگ
۹.۶k
۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.