آنکه دائم نفسش حس تو را داشت منم

آنکه دائم نفسش حس تو را داشت منم
این چنین عشق تو در سینه نگهـــداشت منم.. .

آنکه در ناز فرو رفته و شاداب ، توئی
آنکه دل کاشت ولی دلهره برداشت منم....

دگر آنکه نگشود دفتر احساس ، توئی
آنکه رویای تو را خاطره پنداشت منم....

آنکه کافر به دل مومن من بود توئی
آنکه هر شعر تو را معجزه انگاشت منم.....

آنکه بر سینه ی من خنجر غم کوفت توئی
او که قامت به قد تیر بر افراشت منم.....

او که در باغ غزل گشت و خرامید توئی
او که یک بوته در این باغچه نگذاشت منم....

او که عاقل شد و راه خردش جست ، توئی
آن که در مزرعه اش بذر جنون کاشت منم .....
دیدگاه ها (۶)

سیگار بکشمست کنبغض کن گریه کندق کن ولی با ادمهای بی ارزش درد...

بعضی از مردها اینقدر مرد هستند که یک زن با خیال راحت میتواند...

دست می لرزید وپیشانی کمی تبداربودروبرویم قاب چشمان تو بر د...

دلنشین! ... ای غم دلواپسی ات بر کمرممن از آنی کــه تــو پندا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط