دلنشین ای غم دلواپسی ات بر کمرم

دلنشین! ... ای غم دلواپسی ات بر کمرم
من از آنی کــه تــو پنداشته ای خسته ترم

عمر من کمتر از آنست که باور بکنم
که تو یک روز بخواهی بروی از نظرم

راه برگشت کجا؟ لمــس کن این فاجعه را
بی تو هر لحظه، پلی میشکند پشت سرم

باز هم کشته و بازنده ی این جنگ منم
که تو با لشکر چشمانت و ... من یک نفرم!

دل به دریای جنون می دهی و می گذری
دل به دریای جنون می دهم و می گذرم

آه دیوانه! تو آنــسوی جهان هم بروی
من به چشمان تو از پلک تو نزدیک ترم
دیدگاه ها (۲)

دست می لرزید وپیشانی کمی تبداربودروبرویم قاب چشمان تو بر د...

آنکه دائم نفسش حس تو را داشت منماین چنین عشق تو در سینه نگهـ...

دیر شد باید بخوابی نازنینم شب به خیربا وفای ساده ی خلوت گزین...

یک نفر نی می زند در معبد تنهایی امیک نفر گم می شود در خنده ی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط