پر پرواز ندارم

‌پرِ پرواز ندارم
امّا
دلی دارم و حسرتِ دُرناها

و به هنگامی که مرغانِ مهاجر
در دریاچه‌ی ماه‌تاب
پارو می‌کشند،
خوشا رها کردن و رفتن!
خوابی دیگر
به مُردابی دیگر!
خوشا ماندابی دیگر
به ساحلی دیگر
به دریایی دیگر!

خوشا پر کشیدن، خوشا رهایی،
خوشا اگر نه رها زیستن، مُردن به رهایی!
آه، این پرنده
در این قفسِ تنگ
نمی‌خواند
💕 🍃 💕 🍃 💕 🍃 💕 🍃 💕 🍃 💕 🍃 💕 🍃 💕 🍃 💕 🍃 💕 🍃 💕 🍃 💕 🍃 💕 🍃 💕 🍃 💕 🍃 💕 🍃 💕 🍃 💕 🍃 💕 🍃 💕 🍃
دیدگاه ها (۱)

‌ آرام باش ، آینه...! من هم شکسته امیک عمر دم به ثانیه هر دم...

چشم به قفل قفسی هست و نیست مژده فریادرسی هست و نیست می رسد و...

چشمانِ تو٬ وقتی سَرِ احسان نداردبا تو سخن گفتن دگر ٬ امکان ن...

┄┄┅┅🍃 ✿❀💜 ❀🍃 ✿┅┅┄┄ ﺑﺎ ﯾﮏ ﻧﺎﺑﯿﻨﺎ ﻣﯿﺸود ﺁﻫﻨﮓ ﮔﻮﺵ ﮐﺮﺩﺑﺎ ﯾﮏ ناشن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط