حکایت من حکایت کسی است که عاشق دریا بود اما قایق نداشت

حکایت من حکایت کسی است که عاشق دریا بود اما قایق نداشت... دلباخته سفر بود، همسفر نداشت... حکایت کسی که زخم داشت ولی ناله نکرد... گریه کرد اما اشک نریخت...

اما حکایت تو حکایت نامهربونی هاست...که آمدی دل بردی، عادت دادی و رفتی...
دیدگاه ها (۱)

توکل چه کلمه زیباییست...اجازه دادن به خداوند که خودش تصمیم ب...

حکایت ما آدم ها …حکایت کفشاییه که …اگه جفت نباشند …هر کدومشو...

دلـــم واســه تــویـــی تنـــگ شـــده،کــه هــیـچ وقـت نـمـی...

گلوی آدم راباید گاهی بتراشندتا برای دلتنگی های تازه جا باز ش...

عاشقانه های شبنم

My angel (part5)نفهمیدی چیشد که مرد ازت جدا شد و با خوردن مش...

چمن شکفت و می از خُم به‌ شیشه جولان کردجنون عاشق و سودای مرغ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط