تاحالا یبارم شده به خدا گله کنی که چرا من دست دارم فلانی

تاحالا یبارم شده به خدا گله کنی که چرا من دست دارم فلانی نداره؟
چرا من راحت نفس میکشم فلانی باهردم و بازدمش هزار بار میمیره و زنده میشه؟ چرا من میتونم راست راست راه برم ،بگردم،برقصم و فلانی حتی نمیتونه از جاش بلند شه?
تاحالا به خدا گله کردی که چرا میتونی حرف بزنی ؟میتونی بشنوی؟میتونی حس کنی درحالیکه فلانی و فلانی ها نمیتونن؟
تاحالا وقتی خوشحال بودی از خدا گله کردی که چرا من خوشحالم فلانی نیست ؟چرا من سالمم فلانی نیست؟چرا من میتونم برای بهتر شدن زندگیم تلاش کنم و فلانی حتی باوجود خواستنم نمیتونه؟
نه!
چون یاد گرفتی فقط نداشته هاتو فقط چیزایی که بقیه دارن و تو نداری رو ببینی، و حتی به این فکر نکنی که شاید یکی همین داشته های تورو هم نداشته باشه...
چون ما همیشه موقع خوشیا همه چی یادمون میره، فقط بلدیم ناله کنیم واز خدا گله کنیم که چرا سرنوشت ما اینجوریه...
راستی چرا همیشه نداشته هامون پررنگ تر از داشته هامونن؟!
خداییش خودت تو! اینقدری که بخاطر نداشته هات از خدا گلایه کردی بابت داشته هات شکرش کردی؟؟!
محض رضای خدا رفیق
یه بار چشماتو باز کن میبینی؟
خیلیا حتی از خوندن همین نوشته هم محرومن ....
خدایا شکرت بابت همه چی🙏
دیدگاه ها (۱۹)

تا حالا شده صفحه های چتت، پر از: (سلام خوبی یه زحمتی برات دا...

از راهروهای درونم پایین می روم  تا به اتاق هایی که سال هاست ...

همه ی مارا گول زدند یک ماسماسک دادند دستمان و شب و روزمان ر...

نمیدانم چقدر در جریانی ولی؛ آدم که دیوانه باشد دیوانه پسند م...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط