گاه ندانست از یک نفر بت درست میکن

*******************************


گـاهــﮯ نـدانـسـتـﮧ از یــک نـفـر بـتـﮯ درســت مــیـکـنـﮯ


آنــقـدر بـزرگ کـﮧ از دســت ابـراهـیـم نـیـز کــارـﮯ بـر نـمـﮯ آیـد


*******************************
دیدگاه ها (۱)

گاهی دلم می خواهد خودم را بغل کنم!ببرم بخوابانمش!لحاف را بکش...

گاه دلتنـــــــگ می شوم دلتنـگتر از تمام دلتنگـــــــــی هاح...

کــاش گاهــی مــَرد بــودممــی شد تنــهاییــم را به خیــابــ...

اِقـــرار مَرآ بَر پیشـآنــے פـڪ ڪُـטּ... تا لابلاـے ایـטּ ث...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط