پارت ۲
پارت ۲
رفتیمو رفتیم اونقد از شهر دور شدیم که رسیدیم به ساحل
دیدم منو برد. تو یه کلبه کوچیک کنار ساحل
کریس:چشماتو ببند
من بستمو از پشت هولم میداد گفتم چرا هولم میدی صدای بستن در شنیدم
چشامو باز کردم دیدم تمام کلبه پر بود از گل رز برگشتم که پشتمو ببنم
انگار احساس کردم یکی منو از پشت کمرمو گرفت
کریس گفت: یه چیزی بگم چونشو گذاشت رو شونه هام
گفتم: بگو می شنوم
کریس:تو چقد منو دوست داری؟؟
من: این سواله تو می پرسی معلومه بیشتر از جونم اونقد دوست دارم که حاضرم
برات بمیرم
کریس: پس اگه دوسم برگرد!!
من: چی
کریس:برگرد
من:باشه برگشتم دیدم طوری داشت اشک می ریخت که من تابه حال اونقدر اشک نریخت بودم
بعد گفت: من تورو به اندازه با دنیا عوض نمی کنم
یه گل رز برداشت گذاشت کنار موهام
گفت:دوست دارم ♥
دستامو محکم گرفتو محکم منو بغل گرفت
اونقد حس خوبی بود که گریه هاشو گریه هام شده بود یه عشقی که نمونشو تو دنیا نبود
لباش گرم بود حس خوبی داشت. دوست داشتم وقتی لباشو می بوسیدم
من عاشق بغل کردناش بودم چون اون موقع یه چیزایی زیر لب می گفت که منو بیشترو
بیشتر عاشقش می کرد ولی من بازم دوسش داشتم
شب شد رفتیم لب ساحلو آتیش روشن کردیم
من دراز کشیدمو سرمو رو پاش گذاشتمو
منو اون هیچ وقت اون روز رو هیچچچچ وقت فراموش نکردم
پایان ♥♥♥
kris &minki
رفتیمو رفتیم اونقد از شهر دور شدیم که رسیدیم به ساحل
دیدم منو برد. تو یه کلبه کوچیک کنار ساحل
کریس:چشماتو ببند
من بستمو از پشت هولم میداد گفتم چرا هولم میدی صدای بستن در شنیدم
چشامو باز کردم دیدم تمام کلبه پر بود از گل رز برگشتم که پشتمو ببنم
انگار احساس کردم یکی منو از پشت کمرمو گرفت
کریس گفت: یه چیزی بگم چونشو گذاشت رو شونه هام
گفتم: بگو می شنوم
کریس:تو چقد منو دوست داری؟؟
من: این سواله تو می پرسی معلومه بیشتر از جونم اونقد دوست دارم که حاضرم
برات بمیرم
کریس: پس اگه دوسم برگرد!!
من: چی
کریس:برگرد
من:باشه برگشتم دیدم طوری داشت اشک می ریخت که من تابه حال اونقدر اشک نریخت بودم
بعد گفت: من تورو به اندازه با دنیا عوض نمی کنم
یه گل رز برداشت گذاشت کنار موهام
گفت:دوست دارم ♥
دستامو محکم گرفتو محکم منو بغل گرفت
اونقد حس خوبی بود که گریه هاشو گریه هام شده بود یه عشقی که نمونشو تو دنیا نبود
لباش گرم بود حس خوبی داشت. دوست داشتم وقتی لباشو می بوسیدم
من عاشق بغل کردناش بودم چون اون موقع یه چیزایی زیر لب می گفت که منو بیشترو
بیشتر عاشقش می کرد ولی من بازم دوسش داشتم
شب شد رفتیم لب ساحلو آتیش روشن کردیم
من دراز کشیدمو سرمو رو پاش گذاشتمو
منو اون هیچ وقت اون روز رو هیچچچچ وقت فراموش نکردم
پایان ♥♥♥
kris &minki
۴.۵k
۲۰ آبان ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.