دردی از حسرت دیدار تو دارم که طبیب

دردی از حسرت دیدار تو دارم که طبیب

عاجز آمد که مرا چاره‌ی درمان تو نیست
دیدگاه ها (۰)

هر مریضی که طبیبش تو شکرلب باشیبهر آن است که بهتر نشود احوال...

از دورویی تلخ تردر کام اهل عشق نیستتا دلت با من دورنگی کردشی...

لطفى كن و تيرى دگرم سوىِ دل اندازكان تيرِ نخستين كه زدى بر ج...

چه فرقی داره باشم یا نباشمبرای من، تو یعنی هردوی ما

در حسرت دیدار تو.....

در حسرت دیدار تو آواره ترینم☺️❤️‍🩹🫵🏻

امد به سر قبرم و خوشحال ترین بودپس وعده ی دیدار که میگفت همی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط